داستان شادخت زیبا
حاکمی با همسرش در قصر بزرگی زندگی میکردند آنها سالها از عمر شان را گذشته…
Browse all SaiedaSadiqi's Blog Posts
داستان کوتاه
روزی یک پیر زن همرای پسرش در یک قریه زنده گی می کردند یک شب پسرش در خواب د…
زن اساس خانه هستی
بدون شک که آفرینش عالم هستی براساس نظم و برابری و مساوات خلق شده و همه مخ…
دخترک نابینا
دختری بود با چشم های زیبا با رنگ قهوی ، چشم های که مثل آفتاب می درخشید. یک…
سیب
یک شب بارانی و زمستانی مادر مریضم با چهره پژمرده و با صورت زرد و زار و با…
صلح و امنیت
زنده گی اجتماعی انسانها زمانی خوش آیند است که همه افراد جامعه از مفهوم ص…
عذاب فراموش کردن قرآن
من چه کردم با شما که اینقدر خوارم کردید در درون خانه پرگرد و غبارم کردید …
زنان
همیشه از اینکه میگویند تو یک زنی و باید خاموشی را اختیار نمایی متاثر میش…
مادر
مادر کیست؟ مادر کسی است که با پشت پا نهادن به این دنیا به حیث بهترین یار …
از مقامات تا گلستان
نقدی بر نظر ملکالشعرا بهار چکیده: چنانچه ملک الشعرا بهار در کتاب سبک شم…
