جوانی

Posted on at


 


ای مکاتب پراز عشق  وتقوای جوانی من شما هستید ؟؟؟ متی و سرور شما هنوز مرا سر مست دارد مطالعه اسرار شما چه اشکهای از دیده من ریخته است اجازه بدهید که فقط یک روز دیگر بدوره جوانی شما در آیم بگذارید که با همه عقل و سروری که بمن نسبت میدهند


بر آن ایام سعادت آمیز اشک حسرت ببارم ! نوجوانی بودم  با تخیلات و افکار عاشقانه مرا حدی نبود امید   چه نویدهای دروغ بمن میداد ستاره در آسمان عمرم درخشینده بود طفلی که امروزبه همه عقل تجربه رخسارم پیش او از شرم گلگون است



جوانی دوره خواب و خیال و رحم وقدرت عشق و افتخارسادگی و غروربود همه چیزدر نظرمن پاک و ساده بود عالم را منزه و بی آلایش می می پنداشتم


.


امروز دانا وفهمیده وبینا هستم وضبط و خطارا به خانه من راهی نیست ولی آن جوانی پر از حرارت و امید که  در نظرمن تیره و تارجلوه میکرد هنوز هم در دیده من می درخشد و هنوز سعادت و سرور آن پناهگاه منست !! ای سالهای جوانی بشما چه کرده بودم که از من که از من چنین زود کریختید ودوری جستید؟


آیا گمامیبرید از شما راضی هستم که باز آمده در مقابل من خود نمایی می کند؟



افسوس که نمی توانید مرا روی بالهای خود گرفته ودر فضای شادمانی و سرورجوانی  سیر دهید: دریغ وقتیکه خیال روزگارگذشته و آن سالهای پراز عشق غرور در لباس سپید خودکه از احساسات و افکار جوانی ما زیورگرفته است از نظر انسانی می گرزدو بی اختیار در مقابل آنها به زانو در آمده از چشمان خوداشک های حسرت می بارد،ظ ولی افسوس که از آن روزگار بی مانندجز خیالات واهی و مشوش چیزی دیگری نصیب او نمی شود و ایام جوانی مرده اندباید آنها را فراموش کنیم بگذاریم که با نیتی آنها را در افق تاریک  حیات  محوو نا بود کند...


از ما هیچ چیزبیادگاری نخواهد  ماند اعمال ما ترجمه دیگران است انسان در این عالم چون شبح سرگردانی است که در عبور از این راه حتی سیایه هم از خود بیادگار نمی گذارد


 



About the author

mozhdah

I'm Mozhdah Mohtasebzadah,I'am From Afghanistan and I live in Herat city
I'm Graduatied From Goharshad High school, and right now I study at Herat University

Subscribe 0
160