درد دل

Posted on at




نمی توانم حرف بزنم چونکه سخن های دلم به این چند کلمه ای که بگم تمام نمیشود درددلم آنقدر زیاد است که اگر خواسته باشم میتوانم از آن یک کتاب جورکنم ونمی فهمم به کی بگویم که بتواند من را درک کند وبفهمد من را چون همه این مشکل را دارا استند وهر کس به یک نوع یک مشکلی را دارد چی پولداراست وچی فقیروهمه نیاز به یک شخصی دارند که بتوانند دردها ورنج های که در دل خود دارند به او قصه کند ودرد رنج خود را به او شریک سازد.تا دل اش خالی از کینه عداوت ودشمنی گردد. اما بدبختانه در این زمانه کسی یافت نمیشود که به توان بالایش اعتماد کرد وراز دل خود را به او گفت چون همه میخواهند از یکدیگر بالاتر باشند. اما بس است دیگه این چی حالی است که در این دنیای بزرگ کسی نیست که بتوان به او درد دل کرد. اخر گنا این دل بیچاره چیست که ما صد هزار غم ودرد را در آن جا دادیم

او هم ضرورت دارد تا کمی استراحت کند اخر تاکی آن دل در خود این قدر حرف را پنهان کند.اما فرق نمیکند که کسی نیست که بتوان به او راز دل کرد تا دل شما خالی شود یک کتابچه هم میتواند غم های شما را کم کند بنویسید به روی هر ورق آن وبجای دوست راز دل کنید تا دل شما خالی شود این ورق بهتر از یک دوستی است که راز

 

دل تورا به خای صلاح به علیه خودت استفاده کند.



About the author

parvin-yari

i am parvin yari student of univercity

Subscribe 0
160