( آرزوی جاهده دختر افغان )

Posted on at


  


می خواهم بر احساس معیار های دنیا حرف بزنم . اما ! چه کنم که فکر گند این مردم دنیا بی اندازه بی احساس شده .,در این جا باید از آرزوی یک دختر افغان صحبتی داشت


جاهده !


جاهده دختره مهربان ، باهوش ، فهمیده ، با فکر فعال ,محصل دانشکده طب در ولایت کابل بود. او همیشه آرزو داشت که درس بخواند و مستر خدمت به مردم خود شود, وی توجه زیادی به دروس خویش داشت واز همه زیادتر او عبادت خدای پاک وبی نیاز را به جا می نمود و باوجودیکه او در خانه افراد زیادی برای خدمت داشت باز هم کار های خانه را انجام میداد چون او یک دختر دلسوز ومهربان بود .



جاهده فکر وفهم اش دور از این کار های بد دنیا بود وخواستش چیزدیگری اما دنیائی خیالاتش چیزدیگری و دنیائی رویائی اش از همه دور و نزدیک به رویائی شیرین وکودکانه وجوانی اش بوداو بهترین شاگرد در بین شاگردان دانشگاه پوهنحی طب بود و از همه لایق تر و با حجابتر بود او همه چیز خوب دنیا را سرمشق زنده گی خویش دانسته و به آن عمل می کرد و جاهده نیز دختر خانم نجلا دهقان نژاد بود در صورتی که مادرش یکی از نماینده گان فعال پارلمان بود .



جاهده نمی دانست که مرگ او را به همین زودی ها بسوی خود می کشاند ولی از مرگ اش که لطف خدای پاک بود نمی ترسید چون او می دانست که مرگ از سوی خداست نه به دست مردمیک روز خانم نجلا دهقان نژاد بخاطر عروسی خواهر زاده اش در شهر هرات باستان آمده بود وجاهده بخاطرامتحانات خویش به عروسی دختر خاله اش حضور نداشت چون او نمیدانست که حضور نداشتن به عروسی مرگ اش را به بار می آورد در روزه حنابندانی که خانم نجلا دهقان نژد در تالاره قصرء زرنگارولایت هرات حضور داشت وجاهده بخاطره چاپ چپتر های امتحانش به بازار رفته بود . اما در یک حمله انتحاری در ولایت کابل جان شیرینش را از دست داد !



که این همه بسیار متأثیرکننده بود نه تنها برای فامیل جاهده بلکه برای همصنفانش سخت بود همه گریه می کردند وباور نمی کردند که جاهده جایش را خالی گذاشته رفته ودیگر بر نمیگرددشهادت جاهده نه تنها نزدیکان اش را بلکه تمام شهروندان و مردم افغانستان را غمگین وافسرده ساخت . من که یک تن از شهروندان ولایت هرات باستان وشاگردان لیسه محجوبه هروی هستم از مرگ جاهده دختره افغان بسیار افسرده شدم و وجدانم مرا اشک بار کرد هر چند با وی هیچ مناسبتی نداشتم ولی او شهروند من ومردم افغانستان عزیز من بود .



امروز مرگ جاهده حضور گرم ما جوانان علم دوست ،زنان ،مردان ، پیران ، جوانان و کودکان را سرد ساخته و خون مان را به جوش آوردآیا ظلم و ستم بالای یکدیگر تان بس نیست ؟آیا ریختن خون بناحق کشت وکشتار تک تک کودکان ،جوانان ،پیران ، دانشجویان ،افسران نظامی پولیس ملی کشور و .......... کسانیکه در رأس هستند بس نیست ؟آیا این همه سرغت اموال اختطاف مردم واز همه بدتر تجاوز های جــنسی بر اطفال وزنان بــــــس نــیست ؟ .



 


من امروز منحیث یک دختر افغان و منحیث خواهر کوچک شما هموطنان عزیزه افغانستان به درگاه الله بی نیاز دست به دعا بلند کرده و خواهانه صلح وامنیت هر چه بیشتر در افغانستان هستم .و از خداونده منان خوشبختی و آرامی ملت عزیز خود را می خواهم .


و امید است که در افغانستان صلح سرتاسری به وجود آمده و خوشی وخوشبختی ها وجود تک تک از هموطنان مان را فراه گیرد تا دست بر دست همدیگر داده ودشمن را ازبین نیز ببریم و امنیت کامل را در کشور خویش ببینیم . سپس ما صلح می خواهیم ، دیگر جنگ بس است  .


 


 .



About the author

hangama12

هنگامه عظیمی هستم در سال 1375 در شهر هرات متولد شدم هم اکنون متعلم صنف 12 مکتب محجوبه هروی میباشم

Subscribe 0
160