تابستان فوق العاده با شبکه فلم انکس - بخش نخست

Posted on at


مادرم گفت: آیا دوست داری که بیایی و صبحانه بخوری؟ یک ساعت میشود که مقابل آینه ایستاده ای.


زمانیکه به آینه نگاه میکردم رو برگرداندم و به مادر خود گفتم, مادر این نخستین روز کاری من است. چگونه معلوم میشوم؟ 22 ماه ژوئن نخستین روز کاری من در شبکه فلم انکس بود.


در مورد این شبکه و وظیفه خود بسیار نمیدانستم. فقط این را میدانستم که من بحیث مقاله نویس وارد این شبکه شده ام. در اوایل نگران بودم که آیا میتوانم این کار را انجام دهم و یا نه, ولی تلاش کردم که آرام باشم. دفتر شبکه فلم انکس از خانه ما دور است و حدود چهل و پنج دقیقه فاصله دارد, باوجودیکه هیجانزده این کار بودم بازهم  در تمام این جریان نگران بودم که ناوقت نشود.



کارکردن مانند دیگر اعضای خانواده به من احساس بزرگ شدن را میدهد. زمانیکه به دفتر رسیدم, مدیر دفتر بسیار زیبا بنظر میرسید. او سهولت ها و مسوولیت های مرا برایم واضع ساخت.


شرح وظایف به پیچیدگی که فکر میکردم نبود.وظیفه اصلی من بلاگ نویسی بود و در کنار آن ترجمه  اسناد از فارسی به انگلیسی. از دوره کارآموزی خود بسیار آموختنم.


مقاله نویسی نه تنها مهارت های نوشتاری من را انکشاف داد بلکه مرا واداشت تا به موضوع ها و رویدادها عمیق تر نگاه کنم. یک مقاله خوب فقط نوشتار خوب جملات و چیدمان غنی شان نیست, بلکه برای نوشتن یک مقاله خوب ساعت ها روی عنوانش می اندیشم.




About the author

160