برادرم نمیشنوید فقط 22 سال سن داشت

Posted on at


 من: با خانواده مادرت زندگی میکنی؟ 


او: از این خانه کوچ کردم


من :چرا کوچ؟


به عکس روی دیوار  اشاره کرد و چشمانش پر از اشک شد


او: یک روزی خودش را در تشناب همین خانه کشت و با انگشت اشاره تشناب را نشان داد


خودکشی کرد،برادرم فقط بیست و دو سالش بود،دیگر نمیتوانستم در این خانه بمانم


نمیتوانستم جلوی خوم را بگیرم  خودم را کنترل کردم  تا مانع از احساساتم شوم


  من:چرا؟به چه دلیل


گوشش نمیشنوید اواخر خیلی گوشه گیر و حساس شده بود


من:یعنی اصلا نمیشنوید؟مگر دلیل میشود که چنین کاری کند


نه اینکه اصلا نمیشتوید ،کمی شنوایی داشت اما خوب شنیده نمیتوانست


من:مکتب میرفت؟سواد داشت


بله تا صنف هشت را خوانده بود ولی دیگر ادامه نداد،سه سال میشد که نه کار میکرد و نه درس میخواند و با هیچ کسی هم گپ نمیزد


من:مکتب ناشنوایان میرفت؟


او:نخیر مکتب عادی میرفت همراه دیگر بچه ها اما اواخر بسیار شکایت میکرد که گوشم کمتر میشنود و مثل دیوانه ها شده بود میگفت وقتی کسی گپ میزند احساس میکنم که پشت سر من گپ میزند  فکر میکنم همه مرا مسخره میکنند،گوش مرا تداوی کنید خسته شدم


من:مگر شما تا به حال تداوی نکردین؟ کدام اله شنوایی استفاده نمیکرد


او:نه زیاد جدی نمیگرفتیم گپ هایش را ،میگفتیم که خوب میشی و امروز و فردا میکردیم و هیچ به طور جدی داکتر نبردیم و اقتصادمان هم اجازه نمیداد که تداوی کنیم،پول کار داشت که نداشتیم


به خدا قسم که در هم مجلس ختمش صد هزار افغانی خرج شد،باید یک مجلس ختم میگرفتیم که  ابرومندانه میبود و روحش شاد میشد و حالا هم به خاطر مجلس ختمش قرضدار هستیم


نمیتوانستم خودم را کنترل کنم اشک از چشمانم جاری شد،حس میکردم تمام بدنم از کار افتاده ،نفسم بالا نمی امد،میخواستم فریاد بزنم



نمیتوانستم بفهمم مشکل از کجاست چه کسی مقصر بوده،پسر مقصر بوده که توانایی مقابله با مشکلش را نداشته  یا خانواده اش در حقش کوتاهی کردنند یا بعضی از فرهنگ های غلط جامعه ما، یا مشکل از مردم اطراف و دوستانش بوده یا شاید مشکل از فقر بوده یا شرایط جامعه ما که با یک فرد معیوب به طور دیگری رفتار میکنند یا اصلا نمیدانم چرا باید همان پولی که میشود با او تداوی شود صرف مراسم ختم و غذا دادن به مردمی که شاید یا نشاید برای شادی روحش فاتحه میخوانند شود......یعنی روحش واقعا شاد میشود؟ یعنی خانواده اش باید بعد از مردنش قرضدار و داغ دار میشدنند؟و هزاران سوال دیگر که ذهنم را درگیر میکند و دنبال جوابی برای انها هستم


 



About the author

minarezaee

مینا رضایی متولد 1990 در کابل،افغانستان زندگی میکند .

Subscribe 0
160