چرا این راه تمام نمیشود

Posted on at


هست امیدی برا اینکه این راه تمام خواهد شود یا نه چه راه طولانی فقد که پایانی را به همراه نداشته باشد مثل اینکه وقتی قدم میزنی زمین هم همراه با قدم های تو در حرکت است خسته از تمام راه های تکراری زمین هستم همه چیز در گذر است اما این راه تمام نمیشود عمر من کم کم دارد تمام میشود ومن نا امید که این را تمام نمیشود اما این را چگونه راهی است وبرای چه این راه را میپیمایم مقصد من رسیدن به معشوقه زیبای من است که برای دیدن او همه چیز را رها کردم زیبای بی نظیر او مرا بی قرار میکند دیدن به او ارامشی را به من میدهد که خود را فراموش میکنم همه هدف ها را همه ارزوهارا از یاد میبرم مثل اینکه قطرات باران تمام وجود مرا لمس میکند اشفته وشگفت زده ام صدای قلبم را دنیا میشنود همه از این اشفته گی من خرانند اخر چه مرا اینقد بی خیال دنیا ساخته است که لحظی از فکر من دور نیست نگاه کردن به او مثل نگاه کردن به دریا مرا ارام مسیازد مثل اینکه میخواهد همه غم را از من دور با خود ببرد چشمانش مثل دریا ابی وپر از ارامش است دستانم را لرزه گرفته مثل اینکه دارم به او نزدیک میشوم میترسم که قبل از انکه به او برسم بمیرم فریاد میزنم در میان کوه ها سرسبز که دوستت دارم معشوقه زیبای من میترسم که قبل از انکه به او برسم مال کس دیگری شود این همه درد را از یاد میبرم وغرق در فکر او میباشم لبخند او مثل گل لاله در هنگام صبح است تمام خاطارات شیرینم تمام لحظه هایم مال او ویاد هایش است تنها گل یاس زندگی من تنها امید برای زندگی او فرشته کوچک شیرین که از دنیا هیچ چیزی نمیداند چه جالب است که یک فرشته زیبا اینقد زندگی را پر از امید میسازد که دیگر جای برا نا امیدی نخواهد بود این یعنی طلوع دوباره یک زندگی زبیا وپر از خوشی های پایان ناپزیر



About the author

shimaamiri

شیما امیری متعلم صنف یازدهم هستم یکتن ازشاگردان لیسه نسوان حوض کرباس کشورمن افقانستان ولایتم هرات میباشد

Subscribe 0
160