دختری با پیراهن سفید اما با چشمان اشکی

Posted on at


دل پر درد


غم هایش زیاد شده اما خوشی هایش کم وجود خود را پر از درد میبیند و درست نمیداند که از کدام غم های خود برایم بگوید. اولش زیبا و انتهایش غمگین و پر از درد است. خود را موجودی شاد و پر نشاط می خواند. تنها یی را دوست نداشت و چنان به آینده اعتماد داشت که هر روز آینده را برای خود از سر می نوشت. با وجود خود دیگران را نیز خوشحال میکرد و به گریه های دیگران، شادی میبخشید



دختری با پیراهن سفید اما با چشمان اشک آلود خوش و دور از همه مشکلات بر پیراهن سفید خود و با نگین های زیبا ای به مانند الماس درخشنده گی میبخشید. آنچنان به خود می بالید و خوشحال بود که شب روز خود را از هم فرق کرده نمی توانست.



این دختر زیبا مدتی بود که آمادگی ازدواج خود را میگرفت و منتظر بود خوش بود و انتظار میکشید میشود گفت انتظارش به پایان رسیده بود.نامزد او که برای تهیه لقمه نان و تهیه پول برای ازدواج راهی ایران شده بود بعد از صد ها چون و چرا ،خستگی های بیشمار، مشکلات زیاد و دور از خانواده در یک کشور بیگانه کار کردن شب ها بیدار خوابی کشیدن و روز ها خستگی ها بیشمار را تحمل کردن و حتی جان خود را به خطر انداختن توانست که مقدار پولی برای لقمه نان و برای بر گذاری ازدواج خود تهیه نماید و بعد از این همه درد ها آماده شود که به کشور خود بر گردد.


 


اما تمام خوشی ها ، انتظار و درخشنده گی پیراهنش از بین میرود. دفترچه خاطرات خوش خود را خواهد بست دیگر آن رویا ها، پیراهن سفید و نگین های زیبا به مانند الماس برایش اهمیت ندارد او با از دست دادن نامزدش که در نزدیکی عروسیش و در زمان بر گشتن از کشور بیگانه به وطن خود از راه قاچاقی کشته شد خود را نیز از دست داد. خبر کشته شدن آن را شنید و خبر دوباره نیامدنش را شنید اما مرده اش را ندید و با آن همه زحمات، سختی ها و مشکلات که برای بدست آوردن پول و لقمه نان راهی ایران شده بود هیچ شد.


 


دختری شاد و پر نشاط از این بد اشک نیمی از وجود او را خواهد گرفت و سراسر وجودش لبریز از غم و آه آه وجودش زیاد خواهد شد همین بود و همین است حال و روز او.


اما! این را باید دانست که برای تهیه لقمه نان رفتن به کشور های بیگانه آن هم از طریق قاچاقی بهترین راه نیست. اگر داریم،نداریم، خوشحالیم و یا هم غمگینیم رفتن به آن کشور انتخاب خوبی نیست. اگر همه دستان خود را به دست هم بگذاریم و همه به یک چشم دیده شوند؛ میشود در کشور خود کار کنیم زحمت بکشیم هم خود خوش باشیم و هم خانواده.


 


میتوانیم با آن همه زحمت، درد و مشکلی که در کشور های بیگانه تحمل میکنیم در کشور خود بدون این همه مشکل و درد با زحمت زیاد کار کنیم و این کار خود را هم برای خویش با ارزش بدانیم و هم برای کشور خود.


بلی زحمت های بیشمار را در کشور خود تحمل کنیم تا بشود که هیچ کس دیگر برای تهیه لقمه نان و پول به بیرون از کشور نرود و جان خود را به خطر نیندازد  


  



About the author

hseba-hesamy

Hseba hesamy was born in Herat,Afghanistan. she is student in Hoza karbas high school.

Subscribe 0
160