دوران کودکی

Posted on at


 


هر کی را بپیرسی میګه می خام به دوران کودکی ام باز ګردم ای کاش بتوانم ،همه حسرت دوران کودکی اش را می خورند آخر چی رازی به این دوران کودکی نهفته است چرا این دوران کودکی برای همه بسیار مهم و خواهان است؟


پاسخ دادن به این سوال برای بر خی ها خیلی ساده است ،کودکی یعنی دوران طلا ای زندګ انسان دوران شور، نشاط شادی وبه دور از همه مشکلات واندوه و پریشانی کودکی که همه دنیا اش عشق والدین وهمان وسایل کوچک بازی اش وبودن با دوستان هم سن اش می باشد ودر همان دنیا اش خیلی خوش وخرسند وشاد با دوستانش می زیستد


.


ولی این دوران برای برخی ها شاید یک دوران طلا ای ،دوران شور،نشاط وشادی وبه دور مشکلات نه باشد وشاید این دوران برای برخی ها یک دوران تاریک پر بار از مشکلات باشد مشکلات که آنقد بزرګ است که شور ونشاط را از این کودکان سلب نموده اندوه عمیق را در چشمان شان نمایان کرده وجهان شان را تاریک نموده


.


بلی میدانید در باره کدام کودکان حرف می زنیم کودکان کشور خودم افغانستان ،کودکی یتیم که باید از صبح تاشام کار کند تا لقمه نانی برای خود خواهران خود ومادرش وخانواده اش تهیه کند.کودکی که باید برود تعلیم وتر بیه بیاموزد وخودرا برای مشکلات وامتحانات بزرګ در آینده آماده کند ولی به این کودک این مشکلات همین الان داده شده است وبه آن دست وپنجه نرم می کند .


ولی بر خی ها هم استند که دوران طلاای کودکانه را با همان شور،نشاط،آرامش وشادی اش پشت سر ګذشتانده است وحال هم حسرت آن روزرا میخورد


.


بلی انسان هر قد بزرګ می شود بر بار مشکلات وی افزوده می شود دلیل اش هم خواست های بیش از حد انسان ها است ،وهمین خاست ها است که این انسان را مجذوب خود می سازد وانسان را درګیر خود می سازد که بر خی از این خاست ها رسیدن برایش نا ممکن است ازاین جا است که شخص خودرا ناکام حس کرده ودچار مشکلات ومریضی های روانی می شود .


برخی ها در دنیا این آرزو های نا ممکن غرق شده وهمیشه خود را دنیای خیلات قرار می دهد ،این چنین شخص به مروز زمان ګوشه ګیر شده و آخرش هم افسردګی چیزی دیګری نیست.


ولی برخی از اشخاص هم هستند که صبر پیشه کرده خودرا به خداوند(ج)می سپارند وزندګی را با همین دست داشته هایش می پسندد و خوش حال زندګی می کنند که این چنین اشخاص در آینده اګر هم در آرزوی شان نرسند ولی از مریضی های روانی در امان اند .


بلی بازندګی جنګیدن خطاست باید با آن سازش کرد .


نویسنده:سید علی اصغر(یعقوب زاده)



160