شب شد من مانده ام و یاران دیرینم سکوت وخاموشی

Posted on at


این بلاک دارای دو بخش است


بخش اول : مهتاب     بخش دوم :اندیشه نسل جوان ما


شب شد من مانده ام و یاران دیرینم سکوت وخاموشی



امشب مهتاب با روشنایی هایش جشن برپا کرده ستاره ها بر دورش چشمک زنان می رقصند آهنگ دلپذیری از کهکشان از دوردست می آیدغزلی جاودانی را آسمان می خواند و طبعیت از راز ها و رمزهانجوای سر داده است سیاره ها وشهاب ها آرام در ریتم شاد بدورهم می چرخند جشن با شکوه ئی دارند و جهان هستی ماتم زده ما با لبخند تلخی برآن نظاره می کند از هستی خویش حیران است


من! زره تنها نمی دانم بگریم یا بخندم خدایا در کجای این شب قرار دارم کاش میدانستم افسوس نمی دانم


چه خوب که نمی دانم اگر میدانستم با این دانش وعقل ضعیف چه می توانستم بکنم ؟



فرهنگ تهاجمی و وارداتی بر ایده ها و رویا های جوانان با سواد ونسل امروزی مان از لحاظ داشتن مفکوره تجدد گرای معیار های کذای را بر ذهن جوانان مان به جا گذاشته


تعریف ها وتوصیف های هوس آلوده و فاقد معنویت بر روح و جان نسل جوان ما اثر گذاشته و امروز صفات و مشخصات یک جوان ما ارتباط پیدا می کند به چهره های بزک شده رنگ آمیزی شده به اشکال متنوی پوشش و جامه های چسپ ناک و نمایش سینه،ساق ،کمر،ابرو آویختن اشکال و تصویرهای متنوع بت های غربی و هوس الود و بدون هدف و آینده مهجول



ازطرف دیگر زر اندوزان و انحصار گران در امور اقتصادی اجتماهی فرهنگی با تبعلیغات گمراه کننده تجارت های پر معنفعت را در تمام زوایای تفکر مادیت به راه انداخته اند با خالی ساختن اندیشه نسل جوان ما از سنت های برگزیده معنویت مذهبی ،و باور های ملی و اسلامی با استفاده از امکانات و ارتباطات تکنالوژی معاصر مشغول و مصروف اند



 



160