بازی زندگی با من

Posted on at


زندگی ان دروازه بانی است که تمام عمر را وقف گل زدن به ان میکنیم بعضی ازما موفق میشویم وجز بازیکنان اصلی بشمار میرویم تنها فرق این بازی با بازی فوتبال اینست که تو تنهای ویاری نداری وکسی نیست که به تو پاس بدهد بلکه باید توب را به زور از انها بگیر وگرنه باید تمام عمر خود را در نیمکت ذخیره های زندگی سپری کنی هرگز جزی از بازیکنان اصلی نخواهی بود موقعیت های زیاد برای اینکه بتوانی به بازی اصلی راه پیدا کنی هست اما تنها راه رسیدن استفاده درست از این موقعیت های است واینکه نگذاری زندگی تو را به موقعیت برساند که توان بلند شدن را هم نداشته باشی ویژه گی بازی اینست که در موقعیت قرار میگیری که تو با زندگی تک به تک بازی میکنی شاید بسیاری از موقعیت ها رامیتوانستی به گل تبدیل کنی اما گل نزدی بعدن ثانیه در حسرت تمام این فرصت ها سپری کنی اما پیش از انکه ما در این موقعیت قرار بگیریم بهتر است تا بفهمیم که در کدام پست هستیم دفاع حمله یا در خط مقدم بازی میکنیم


فقد کافی است تا یک چانس برای خود بدهید تابرای زندهگی کردن هزارن دلیل به وجود اید اما معکوس نیز همین قسم است اگر یک بار خود را از دست دادی هزران دلیل برای نبودن وجود خواهد داشت زنده گی برای بازی کردن تنها برایت یک چانس میدهد که حق انتخاب با توست یا میبری یا میبازی اما اگر از اینکه بخواهی شروع کنی بترسی چانس برای بردن صفر خواهد بود خود را ظرفی فکر کن که چانس داده شده خود را از شکستن نجات دهی در میان دو کوه تار اویزان است که باید از ان بدون ترس عبور کنی تیکه چوب های شکسته به ان وصل به موفقیت تو به طرز قدم گذاشتن تو ربط دارد اگر درست باشد تورا نگه میداررد واگر غلط باشد پس از همان زینه اول سقوط میکنی


اما اگر از زینه اول درست بگذاری در زینه های دیگر تو را ترس از سقوط نخواهد بود زیرا اعتماد از موفقیت در اولین زینه به دست میاید بعد از عبور از این پل نیمه تخریب است که به خود این چانس را میدهی که انقدر به خود اعتماد پیدا میکنی که زندگی را به بازی دعوت میکنی بازی که در ان با قدم های اهنین داخل رینگ میشوی رینگ که مربی خودت تماشاچی هم خودت بازیکن هم خودت هستی وبس یقنا ارزوی هریک ماست که در زندگی جای داشته باشیم دنیای باشد که تنها خودمان دران باشیم جای که هر لحظه ای که کم اوردیم بتوانیم به انجا فرار کنیم یا اگر کسی قلب مان را میشکند جای برای فراموش کردنش داشته باشیم دنیای که غیر از ما دیگر هیچ کسی را در خود جای ندهد


شاید گمان میکنید که این خودخواهی یک شخص را نشان میدهد اما هیچ هم اینگونه نیست زیرا این حق ماست که راهی برای فرار داشته باشیم وگر نه ما خود را از درون خود نابود خواهیم کرد این دنیا در وافعیت وجود ندارد قسمی که تنها در قسمتی از ذهن ما است با بستن چشم های مان راه رفتن به ان دنیا را میسازیم تنها جای که میتوانیم به تمام کار های که انجام دادیم فکر مکنیم واز تمام اشتباه ها که کردیم درس بگیریم و زندگی را جدیتر و با دید متفاوت تر ببینم اینکه پردهای نا امیدی را کنار بزنیم واگر هزار با به زمین خوردیم باز برخیزیم وباز وباز ....... وهمین قسم بلند میشویم تا بلا خره نقطه ضعف زندگی را درمیابیم با یک ضربه اساسی در یک نقطه اساسی بازی را به نفع خود تحقیر میدهیم وهمین قسم این ما هسیتم که میبریم


About the author

shimaamiri

شیما امیری متعلم صنف یازدهم هستم یکتن ازشاگردان لیسه نسوان حوض کرباس کشورمن افقانستان ولایتم هرات میباشد

Subscribe 0
160