امروز مانند بهار است.بالاخره و چه چیزی میتواند زیباتر از این جلوه باشا که با گرم شدن هوا بلبلان آواز سر میدهند؟هفته گذشته من شروع به بلاگ نویسی درباره حرف های "خواب آلود" نوشتم و این هفته من خواهان ادامه مکالمه با عشق و حواس پرتی هستم.برای این هفته ویدیوی وکی تیوزدی, من میمیکینگ را انتخاب کردم- یک داستان عاشقانه جاپانی- کارگردانی شده توسط مت پاستور.این فیلم در جشنواره فیلم کن سال 2009 به نمایش گذاشته شد.و حالا در فیلم انکس نیز در بنیاد فیلم های آنلاین به نمایش گذاشته شده است.علاوه بر آن آنچیزی را که من بسیار زیاد دوست دارم را نیز با خود دارد:آبله ها, مکعب رابیکس, کفش های خوشرنگ والبته عشق.گرچه سکته قلبی را نیز با خود دارد که من اصلا دوست ندارم.
در این 10 دقیقه کوتاه ما یک نیم نگاهی به جهان میمی انداختیم,یک 18 ساله کسی که میاموزد تا با حمله قلبی مقابله کند.بعد از بارها تجدید نظر و جنجال با لنز های دوربین بالاخره ما فهمیدیم که میمی به این کشور حرکت کرده (احتمالا امریکا) تا اینکه زبان و فرهنگ را بیاموزد.اما او هرگز به این فکر نکرده بود که میتواند درباره عشق نیز بیاموزد.خوب این به زمانی برمیگردد که او کینگ استون را دید و عاشقش شد.بوسه, عشق را رد و بدل میکند, صداهای یکدیگر را در دستگاه های ثبت صدا ثبت کردند و این لیست ادامه دارد تا زمانیکه کینگ استون او را رها کرد.
شاید حواس پرت ترین بخش فیلم مجموعه صخره و سنگ میمی باشد.در تمام زندگی من یک جمع کننده بودم.و من به این اعتقاد هستم که مجموعه ها صاحبان خود را تعریف میکنند.من برای سالها جمع آوری کردم, زمانی در جاپان,ولی تمامی مجموعه سنگ من همیشه همراه من است.هر سنگی از اشخاصی که به من ضربه زدند.و ما سنگ ها را یک به یک میبینیم.هر کدامشان به گونه ای متفاوت هستند:خیانت پدرش, دورغ بهترین دوستش, ترک تحصیلش, و خیلی چیزهای دیگر.اگر شما میخواهید به این پی ببرید که کدام سنگ را کینگ استون گرفت بهتر است ویدیوی زیر را تماشا کنید.
در کنار داشتن قلبی گرم و زیرک و داستانی دمدمی,میمی کینگ- یک داستان عاشقانه جاپانی- با جلوه های رنگارنگ و منقش ظهور میکند.بینهایت یک فیلم لذت بخش میباشد و من یقین دارم که با هر فیلم دیگری که شما اخیرا دیده اید فرق دارد.پس بفرمایید! در زیر ببینید و تا هفته دیگر منتظر آخرین فیلم های مستقل بمانید.
- Eren
