هم از زاغ ماند و هم از رزاق
Posted on at
قد باريك چهره گندمگون معصوميت او را دو چندان مي نمايناند . او در دو سالگي بدرش را از دست داده است ،هنوز 4 سال داشت كه مادرش تن به ازدواج دوم داد او نزد خانواده كاكايش برورش يافت.
ايام كودكي را به ناز نعمت نزد كاكايش سبري نمود همينكه وارد مرحله نوجواني گرديد حسادت و خشونت خانم كاكا آغاز گرديد.
شهلا در زمان مجبور به انجام كارهاي شاقه (هيزم آوردن از كوه ، گاو دوشيدن و تنور نمودن ) گرديد او همه مشقات را بخاطر زندگي و ادامه تحصيل تحمل مي كرد.
او صنف 8 بود كه چشم طمع بسر كاكا به او دوخته شد او كه از اين شيطنت بسر كاكا چيزي نمي دانست هميشه او را احترام و به چشم برادر مي ديد ، ولي بسر كاكا او را اذيت و مي خواست به او تجاوز نمايد ، اما شهلا اين فرصت را از او مي گرفت .
در آن زمان شهلا خواستگاران زيادي داشت بسر خاله ازخواستن خواه هاي او بود ،شهلا نيز به او تمايل داشت و از ترس رسوم وعنعنات بروي خود نمي آورد.
خانم كاكا بخاطرداشتن خواستگاران فراوان و حسن و زيبايي حسادت بيشتر با شهلا داشت و در صدد دامي بود كه شهلا در آن در افتد.
وقتي شهلا موضوع شيطنت بسرش به خانم كاكا بازگو كرد خانم كاكا فرصت را غنيمت شمرد وارد محركه شد و با بسر هنموا شده زمينه تجاوز بر شهلا را براي بسر مهيا ساخت.
شهلا موضوع تجاوز را با كاكا در ميان گذاشت كاكا فورا مسله نامزدي يا به نام بودن شهلا را با بسر عمه اش به زبانها انداخت و خواهرش خواست تا مراسم نامزدي را رسمي ساخته و هرجه زودتر محفل عروسي را بربا كند.
شهلا تا آنزمان از اينكه به نام بسر عمه اش است نميدانست او فكر كرد شايد رهايي از اين مصيبت ازدواج با بسر عمه اش باشد ،ولي موضوع تجاوز او را در چهار راه قرار داد.
شهلا بعد از مراسم نامزدي موضوع تجاوز را با عمه اش در ميان گذاشت او فكر مي كرد شايد مشكلش بايان يابد وقتي عمه از اين موضوع آگاهي بيدا كرد سخن به درازها كشيد جرگه قومي داير شد.
جرگه حكم زنا را صادر و فيصله به نفع زورمند (بسر كاكا )صورت گرفت آنگاه بسر عمه نامزدي را فسخ ، بسركاكا هم حاضر به نكاح با شهلا نشد و بسر خاله كه خواستن خواه شهلا بود از او صرف نظر كرد.
شهلا (هم از زاغ ماند و هم از رزاق) بي بناه و آواره از خانه كاكا رانده شد و در دنياي بي سرنوشتي بسر مي برد؟
برسش اينجاست : تا چه زماني به چنين جامعه مرد سالار تن داد؟
