در وجود هر انسان عشق واحساس وجود دارد نباید خود را سر در گیر عشق واحساسات درونی خود قرار دهیم عشق درونی انسان می تواند به خانواده خودش باشد وقتی محبت های جنسی که یک ضرورت است می خواهند
به عشق تبدیل شود که باعث افسرده گی و کشاندن انسان ها بسوی انحراف می گردد وایم محبت ها جایگزین عشق میشود وبی اختیاری در وجود پیدا میشود پس این هم یک عشق نافرجام گفته میشود پس جلو اینگونه انحراف که خشونت های خانواده گی
.
وهعا م. شی ها میگردد پس بهید جلو گیری به عمل آید . ونگذاریم که عشق ها باعث تباهی انسان ها گردد. وقتی احساس در وجود جوانان بوجود میآید برای تعین سرنوشت عشق کسی را بدل راه داده اما فقط این عشق یک اشتباهی معز برای پیشبرد سرنوشت وبرای ساختن زندگی می باشد پس چرا تجربه دیگران برای ما درس نباشد چرا عشق را برای ساختن سرنوشت بهانه ساخت
.
نشان دادن راه درست از بزرگان باید آموخت و خود را به اختبار کسی قرار ندهیم . تا بخواهند ازین احساس ما استفاده نمایند و جسم مارا مورد شهوت خود قرار دهند . عشق از پیدایش انسان تا لحظ مرگ با ما است واز عشق برای مثبت باید استفاده کرد.