شب یلدا

Posted on at


برگذاری و محفل گرفتن از شب یلدا سابقه بیش از صدها سال در سرزمین عزیز ما دارد این شب از غروب آخرین روز خزان تا طلوع آفتاب روز اول فصل زمستان مصادف به آخرین روز ماه قوس و اولین روز ماه جدی است اقوام ساکن در افغانستان و ایران بیش از چند هزار سال است که خانواده ها و فامیل ها طبقات و افشار جامعه محافل و مجالس را برای بزرگ داشت سال پر برکت از نعمات طبیعی الهی و امیدواری به داشتن کشتزار های سرسبز باغهای پر میوه , رود خانه و چشمه سار های پر آب و داشتن زنده گی سعادتمند , مملول از  موفقیت ها , امنیت همزیستی , تحمل پذیری , پیشرفت  و ترقی در ابعاد مختلف زندگی در خانه و منازل رهبران ملی , بزرگان اقوام , ریش سفیدان و خصوصا مادر بزرگان و پدرکلان ها طی مراسم خاص بطور سنتی تجلیل و برگزار می کنند. شب یلدا در سال و در صفحات تاریخ اش حوادث و واقعات بزرگ و مهم را در قلب و روحش نگهداری و حفاظت می کند و از تحولات و تغیرات معنوی و مادی و فرهنگی ملت ها و تلاش و مبارزات شان حکایت دارد از خراسان بزرگ تا افغانستان امروز تاریخ را در گذر زمان ورق می زند


و خاطرات و یاد گذشتگان را در داستان ها , حکایت , قصه ها برای نسل موجوده و آینده بیان می کند از قهرمانان و قهرمانی های شان از مبارزان و مبارزات شان از شهدای گلگون کفن تا مجروحین و معلولین در لابلای لاله ها و شقایق ها و گل زرد های وحشی از عاشقان و دلباخته گان در چهره مهتاب پرتو افشان از تخیلات و خیالات اوج گرفته در آسمان نیلگون از دردها , رنج ها , فقر و ناداری ها , مهاجرت ها و آواره گی ها از احتیاجی ها و نیازمندی ها در سرما و یخبندان شب های تاریک و خشم آلود زمستان ها از فصل و سال های خشک و بی نعمت از ددها و دیوها , شیطان ها و اهریمن ها از زلزله ها , سیلاب های مدهش و بیرحم از خرابی ها و ویرانی ها از شقاوت سنگدلی ها و درنده خوی ها مخلوقات انسان نما و شیطان صفت از سال ها و فصل های پر از نعمت و برکت خرم و سبز از آبادی ها , صلع و امنیت همزیستی و برادری و اتحاد و اتفاق درین شب بزرگان و ریش سفیدان و مادر بزرگ ها و فامیل ها قبل از رسیدن شب یلدا آماده گی ها و پذیرای از عزیزان اقارب و نوه های شان را می گرفتند و در کنار بخاری های چوبی و ذغالی و صندلی ها دسترخوان بزرگ راپهن می کردند و در آن انواع میوه جات , شیرینی باب , گوشت و کچری و ترشیجات را می چیدند و با چای سیاه تازه از فرزندان و مهمانان شان پذیرای می کردند و دختران جوان و نوبالغ با دایره و خواندن سرود های محلی چاپ و رقص می کردند


جوانان و نوجوانان به کنار بزرگان و پدرکلان ها می نشستند و به حکایات و قصه های دلنشین و جذاب و شنیدنی پدر بزرگ ها با دل و جان گوش می سپردند قصه های از امیر ارسلان , یوسف ذلیخا , شیرین و فرهاد , لیلی و مجنون , سیاه موی و جلالی , رستم و سهراب ... وعده ی از بزرگان از قهرمانان تاریخ ملالی در جنگ میوند , زرغونه آنا , میرویس نیکه , احمد شاه بابا , غازی امان الله خان و خاطراتی از سه دهه جنگ و نا امنی ها و قهرمانان و مبارزان  راه آزادی به علاقمندان مجلس و جوانان قصه می کردند. و مادر کلان ها برای نوه های شان قصه های کلاه سرخک , کل بچه و دختر پادشاه , شاه پریان بزک چینی... با لهجه یی شیرین و گرم می گفتند عده ی از کلان سالان در مورد وضع آب و هوا , بارنده گی و حاصلات باغ ها و کشت زار ها و سبزیجات و برنج شان معلومات می دادند و از موثر بودن خوردن میوه ها و سبزیجات در سلامتی و شادی جسم و روح انسان بحث و گفتگو می کردند و بر پاکی و نظافت تاکید می کردند و کد خداها از بیوفای دنیا و زندگی دنیای از کاخ ها و قصر های ویران و نیمه ویران بجا مانده شاهان و حاکمان داستان های جالب و پرشوری را قصه می کردند و بعد از غذا و صحبت ها با نواختن سرودها و ترانه های محلی و آرزوی داشتن سال پر از نعمات و برکات خداوندی و در حوالی صبح شب زنده داری می کردند و با خواندن دوعا ها و نیایش بدرگاه رب العزت و نماز شکرانه در دمادم صبح شب را به پایان می بردند.



160