چشم ارزش بی نهایت خاصی دارد این چشم است که تمام واقیعت هارا برای انسان آشکار میسازد اما این که چشمانم را بخاطر دیدن چه باز کنم نمیدانم گاهی وقت میگویم که کاش به چشمانم گفته می توانستم که چیزهای را ببین که قلبم را داغ دار نکند وتورا غرق آب نسازد اما چاره نیست چشمانم میگوید دلت نازک است اما دلم میگوید نه چشماند ضعیف است بلاخره این چشمانم ودلم همیشه خلاف من کار میکند
با این ضدی که قلبم وچشمانم با من دارد دلم نمیخواهد که از خانه بیرون شوم وبه آن جاده های پور از دل نگاه کنم آن دل های پور از امیدی که به من نگاه میکند به آن دست پای یخ زده با نداشتن لباس گرم بر تن به آن شکم گرسنه وبه آن چشمان نمناک و در زمستان سرد با فرود آمدن برف باران از آسمان با نداشتن سرپنای در زیر خیمه های سرد وکلبه های شکسته با نبود فرشی ویا کمپل ولباس گرمی وخوراکی جان شیرین خود را از دست میدهند
,و آن افراد معتادی که در خیابان ها اند ومیخواهند که عمل شان را ترک کنند وتداوی شوند اما کسی نیست که آنها را کمک کند؛وا شخاص محلول ومعیوبی که محتاج دیگران اند یا آنانی که تشنه در آغوش بودن والدین هستند اما والدینی وجود ندارد , آن اطفال زیر سنی که در بدل پول به اجبار به نکاح شخصی در مییایند ویا این بی حجابی های که امروز به فرهنگ تبدیل شده است .