یک ترفند از جمله ترفند های یک رهبر باهوش

Posted on at


در یکی از مقاله هایی که ‍‍‍ پیشتر در فیلم انکس نشر کرده بودم, موضوع هایی پیرامون رهبر و مدیر و تناقض و ارتباط هایی که میان این دو واژه و مفهوم برخاسته از آنها را تا اندازه ای به شما عرض کرده بودم و اما در مقاله ی امروزی خویش می خواهم که در مورد یکی از شاخصه های یک رهبر موفق که چندی پیش خود این موضوع را تجربه کردم با شما دوستان معزز شریک کنم.



در ابتدا می خواهم که چند موضوعی را متذکر شوم که یک شخص موفق که می تواند رهبر خوبی هم باشد باید در خود داشته باشد و یا هم اگر ندارد آنرا در متن خود بیابد و پرورش دهد تا به یک عادت مبدل شود.


شناخت فرصت ها


مدیریت کردن زمان


برنامه ریزی دقیق و قابل تطبیق


دریافت راه حل برای مشکل ها


انتخاب درست ترین کار از میان کارها


تفریح


به طور قصدی یکی از گزینه هایی را که می خواهم مورد بحث قرار بدهم در شمار این شاخصه علاوه نکردم که این گزینه عبارت از سپردن کار به اهل آن است.


یکی از جمله ویژگی هایی که رهبر دارد عبارت از انتخاب کار است یعنی انتخاب کردن کار درست و سپس انجام کار است. به طور معمول رهبران جهان فقط روی برنامه ریزی و انتخاب کار سنجش می کنند و انجام آنرا   به فرد های تحت امرشان می سپارند اما این طور هم بوده و است که  رهبران خود به طور عملی در انجام کار ها مداخله می کنند.


به خاطری که گراف سرعت کار بالا برود بسیار مهم است که یک رهبر کارهای خود را تقسیم کند و این درست مسله ایست که من در این روزها تجربه می کنم و نتیجه بخش نیز است.



البته در این مرحله رهبر با زکاوت و توانایی منحصر به  فردی که دارد, مدیرهای کاردان را انتخاب می کند و مسولیت مورد نظر را  به آنها واگذار می کند. باید خاطر نشان کرد که این مرحله از باریکی خاص برخوردار است. رهبران به طور معمول در چنین موقع ها از دو راه کار می گیرند:


پیشبرد کار محوله به طریقه ی رهبر


پیشبرد کار محوله به طریقه ی مدیر


اگر قرار بر این باشد که رهبر به مدیر خویش کاری بسپارد و از وی بخواهد که کار محوله را به طریقه ی خود رهبر از پیش برد پس این شیوه به نحوی تحمیلی است که بر مدیر صورت می گیرد. به طور معمول در این موقع ها کار فرما فکر می کند که کارگر نمی تواند به طریقه ی درست کار را از پیش برد. در این صورت همین به که کار به کارگر سپرده نشود . ابتدا کارفرما باید به طور جامع و مانع بر مدیر خویش یقین حاصل کند و بعد کار به وی سپرده شود.


گزینه ی دوم به طور دقیق ترفندی است که یک رهبر با هوش به خاطر تسریع بخشیدن کارها و درست انجام شدن, آن کار را به مدیر کار کاشته وا می گذارد.


در این موضوع رهبر باید با همان دید تیزی که دارد باید مدیران کارفهم را بچیند و کار ها را به آنها واگذار کند. هم چنان نباید رهبر در طریقه ی کار مدیر مداخله کند بل اینکه فقط باید به وی بفهماند که نتیجه ی کار به او مهم است و روش را آزادانه می تواند انتخاب کند.


این واکنش باعث می شود که مدیر با شوق و دست باز طریقه هایی را که پیشتر تجربه کرده است را به کار گیرد و از اینکه کار فرما به او اطمینان کرده است و مسولیت را به وی سپرده است خیلی خرسند می شود و همه ی تلاشش همین است که کار را به طریقه ی درست انجام دهد و اعتبار خود را از دست ندهد.


برای دیدن مقاله های قبلی من روی این لینک کلیک کنید:


http://www0.filmannex.com/farzadsalehi


 


نویسنده : فرزاد صالحی


 



About the author

farzadsalehi

Student of Journalism Faculty

Subscribe 0
160