ای گنهکار از الله نا امید مشو توبه کن

Posted on at


درین مقاله مختصر میخواهم که در باره توبه کردن یک شخصی که 99 نفر را قتل کرده بود چند سطری به رشته تحریر بیاورم.



شخصی بود در زمانه های گذشته که 99 نفر را به قتل رسانده بود و به نام قاتل مشهور بود و کشتن انسان برایش از کشتن یک حیوان کرده آسان بود و کشتن انسان ها برایش یک مرض گشته بود و همیشه مثل یک عادت انسان ها را ناحق به قتل میرساند.



روزی خداوند متعال دل این شخص را نرم ساخته و هدایتش کرد و این شخص خواست که توبه کند و از این همه کشتار و قتل انسان ها دست بردارد.



راهی عابدی شد و خواست که از آن عابد بپرسد که آیا خداوند متعال او را با این همه کشتار و قتلی که کرده میبخشید و یا خیر؟.


وقتی نزد عابد رسید و این جریان را با او به اشتراک گذشت، عابد چون فقط کارش عبادت بود و از دین چیزی نمیدانست به همین خاطر به آن شخص فتوای غلط داد و گفت: از من دور شو که خداوند به خاطر تو من را هم عذاب نکند، تو 99 نفر را به قتل رساندی و حال میخواهی که خداوند ترا ببخشد، این امکان ندارد، عابد با شنیدن این سخن به قهر شده و ناامید شد و شمشیر خود را کشیده و این عابد را هم به قتل رساند و گفت: پس خداوند مراکه نمیبخشد تو هم صدم آنها و این عابد را هم از بین برد.



این شخص ناامید و حیران از آنجا به بیرون شد در راه با شخصی مقابل شد و قضیه را برایش تعریف کرد، آن شخص چون از شریعت آگاهی داشت این قاتل را دلداری و داد و امیدوارش ساخت که خداوند ترا میبخشد و گفت: خداوند به جز شرک همه چیز را میبخشد، این شخص قاتل را نزد یک عالمی که دور تر از شهر زندگی میکرد هدایت کرد، و برایش گفت: نزد آن عالم برو و قضیه را برایش تعریف کن و او برایت طریقه توبه کردن و همه چیز را برایت میگوید.



این شخص با بسیار خوشحالی و امید واری به سوی دیار آن عالم به حرکت شد، در راه این قاتل جان را به حق سپرد، قبل از اینکه به آن عالم برسد و توبه کند.


درین هنگام بود که ملائک عذاب و ملائک رحمت به سوی این شخص آمدن، ملائک عذاب خواستند که این شخص را به جهنم ببرند به خاطریکه او 100 نفر را کشته است، و ملائک رحمت آمدند تا او را به طرف جنت ببرند به خاطریکه او نیت توبه را کرده بود و توبه کرده، به همین سبب بین ملائک عذاب و رحمت منازعه برپاشد هر یک میخواستند که آنرا به طرف خود ببرند.



در همین هنگام بود که خداوند متعال دستور داد که مسافه ای که بین شهر این شخص و شهر عالم است را اندازه کنید، اگر به طرف شهرخود نزدیک بود مستحق جهنم و اگر به طرف شهر عالم که به خاطر توبه رفته بود نزدیک بود مستحق جنت است.



این شخص به شهر گناه نزدیک بود یعنی به شهر خودش خداوند زمین را امر کرد که خود را به طرف شهر عالم نزدیک کند و این شخص را نزدیک به شهر عالم کند.


وقتی که ملائک مسافه راه را اندازه کردند دیدند که این شخص به شهر عالم نزدیک است و آنرا ملائک رحمت با خود بردند و مستحق جنت شد.



این قصه به ما این درس را میدهد، انسانی که 100 نفر را کشته بود او اراده توبه را کرد قبل از اینکه توبه کند وفات کرد اما خداوند نظر به اراده اش اورا مستحق جنت ساخت، ِآیا ما مسلمانان که گنهاه مان کمتر از قتل است و به کشتن کسی هم دست مان آغوشته نیست اگر توبه کنیم خداوند توبه مرا قبول نخواهد کرد؟



این یک سخن واضح است که خداوند توبه مان را قبول میکند، پس از جوان ای کسی که به سن بزرگ سالی رسیده ای و و و و  بیا به خدا رجوع کن و در توبه را دق الباب کن و از خداوند متعال مغفرت بخواه تا باشد که در دنیا و آخرت سرفراز و کامیباب باشی.


نویسنده "صبغت الله سنتیار"



About the author

sebghatullah

صبغت الله"سنتیار" فرزند مولوی عبیدالله "پروانه" فرزند مولوی پروانه "سنتیار" روز چهارشنبه عقرب سال 1371 در یک خانواده متدین و روحانی پا به عرصه گیتی گذاشت. در سن شش سالگی شامل مکتب ابتدائیه بی بی حوا شده و دوره ابتدائیه خود رادر مکتب مذکور به اتمام رساند، و بعد دوره…

Subscribe 0
160