"آرمانهای نهفته یک دختر افغان"

Posted on at


شب است وتاریک هوای بیرون سرد اما هوای دلم سرد تر از آن و در گوشه یی از دهلیز خانه نشسته ام و به عنوان یک دختر و یک نو جوان پر از امید و آرزو دل نگران آینده ام هستم . . .


و باخودم اندیشه میکردم جامعه یی که ما امروزه درآن قرار داریم در آینده زندگی مان دچار چطور و چگونه دگرگونی ها و چالش ها خواهد شد؟



همانطور که دلم پر از همهمه و بر آشفته از آینده خودم بود در همان لحظه نه تنها به خودم و آینده ام تفکر میکردم بلکه دل نگران آینده فرد،فرد افغان و افغانستان عزیزم بودم که چه خوهد شد؟ چون کشور مان یک آینده جدیدرا پیش رو دارد که آیا عدالت برقرار خواهد شد؟ آیا دستان ظالمانه و مکارانه دشمنان کوتاه خواهد شد؟ آیا کسانیکه لباس دوستی را پوشیدند و تمام ثروت کشور مانرا به یغما بردند و هموطنان مانرا برهنه کردند جلوی شان گرفته خواهد شد؟ آیا افغانستان مان سر و سامان خواهد گرفت؟ آیامستقل خواهد شد؟ غرق درهمین افکار نگران کننده ام بودم که ناگهان در اوج دلتنگیم از جایم بلند شدم و تلویزیون را روشن کردم...



اتفاقاٌ در همان شب قرار بود مناظره یی میان نامزدان انتخاباتی ریاست جمهوری  کشور برگزار شود. ساعت 10 شب بود همه خوابیده بودند و من با همان دل گرفته ام بی صبرانه انتظار آن مناظره را می کشیدم تا ببینم کسانیکه قرار است آینده افغانستان را رقم بزند چه برنامه هایی در آینده خواهند داشت؟ آیا به گفته هایشان عمل خواهند کرد؟



وهمانطور بود که انتظارم به پایان رسید و مناظره شروع شد و منم سراپا گوش شدم و خواستم افکارهای آنها را در مورد کشورمان جویا شوم. هرکدام آنها به نوبه خود از توازن،عدالت وسازندگی صحبت میکردند دبدبه داشتند و  وعده های سرخرمن میدادند وهمه به نحوی از خود ستایش میکردند و میگفتند: ما چنان خواهیم کرد ما خدمتگذار خواهیم بود ما مانع خشونت علیه زنان خواهیم شد ما تبعیضات قومی، نژادی و مذهبی را از بین خواهیم برد و بدون در نظر داشت هیچ نوع تبعیض و ماهیت ایدیا لوژیکی خدمت خواهیم کرد. حالا مانده ام بالای کدام شان اعتماد کنم تا بتوانم به عنوان یک جوان در آینده کشورم سهم بگیرم و رای بدهم چطور اطمینان حاصل کنم؟



چطور خودم را قناعت بدهم؟ چطور بتوانم بدور ازغم زندگی کنم؟ چطور خودم را تسلی کنم که دیگر صدای انفجاری شنیده نخواهد شد دیگرمادران داغ فرزندان معصوم و توته های جیگر شانرا نخواهند دید. دیگر هیچ زنی بیوه، هیچ کودکی بی پدر، هیچ خواهری بی برادر، نخواهد شد چطور دلم تسلی شود چطور؟ چطور با خیال آسوده و با فکر آرام به مدرسه برویم؟



تا هیچ خطری تهدید مان نکند آیا این ظلم و نا امنی از بین خواهد رفت؟ آیا متجاوزین خائن به جزای اعمال شان خواهد رسید؟ آیا کسی نعره کودک 5 ساله یی را که مورد تجاوز و خشونت قرار میگیرد خواهد شنید؟ ایا از کودکانی که اختطاف میشود و مادران دل سوخته از فراق شان چشم و گوش خود را از دست میدهد انتقام گرفته خواهد شد؟



کدام شان میتواند این سوالهایم را پاسخگو باشد؟ نه تنها با وعده های سرخرمن و عوام فریبی مردم را گول بزند بلکه باید به گفته های شان جامه عمل را بپوشاند. تا اینکه خودکفا باشیم و دست های مان نزد کشورهای بیگانه دراز نباشد تا اینکه بیگانگان ثروت های نهفته، معادن، ابعاد تاریخی مانرا به یغما نبرند.



ما میخواهیم رئیس جمهور آینده مان شخصیتی باشد که نه تنها به نفع خود و کرسی خود نبوغ کند بلکه شخصی باشد که درد فرد، فرد ملت افغان را احساس کند تا دیگر صدای انفجار و نعره مادران، زنان و دختران مظلوم شنیده نشود. دستان ظالمان ستمگر کوتاه شود



صدای درد های نهان افغانان ستم دیده و رنج کشیده شنیده شود. زمینه کار و فعالیت برای جوانان و نو جوانان مهیا گردد تا اینکه به دلیل فقر، بیکاری و تنگ دستی به کشورهای بیگانه نرود و برده دست آنها نشود. به امید آنکه خودکفا شویم و مورد توهین، تحقیر، طعنه، و لطمه هیچ بیگانه و ابلیسی قرار نگیریم



به امید آینده بهتریکه همه این آرمانها و آرزوهای نهفته من، همسال من و فرد،فرد ملت افغان آشکارشود. تا یک افغانستان با صلح ثبات داشته باشیم و همه باهم کمر همت ببندیم و دست به دست همدیگر داده رای بدهیم به کسیکه به واقعیت خداجو باشد و سازنده، وبه آرمانهای مان جامه عمل را بپوشاند. "به امید یک افغانستان سازنده و مترقی!.................



"هـــــــــــــــــــــــــــانیه صدیــــــــــقی"



About the author

160