بودن یا نبودن

Posted on at


افغانستان سرزمین زیبا و دوست داشتنی ماست. کشوری با چهار فصل متفاوت و زیبا با شهرها و مردمی خونگرم و آداب و رسومی که خبر از قدمت و کهنگی این سرزمین و مردمانش دارد. اخیرا با خبر می شوم که دوستان زیادی این دیار را ترک کرده اند و عده ای نیز در صدد آن هستند تا این سرزمین را رها کنند در حالی که اکثر آنها اشخاصی تحصیل کرده با موقعیت های اجتماعی خوب می باشند.



اما دلیل اصلی ترک این سرزمین توسط آنها چیست؟ رسیدن به رفاه و آسایش؟ بدست آوردن پول، ثروت و شهرت؟ بدست آوردن موقعیت اجتماعی مناسب تر؟ و یا فرار از زیر بار مسئولیت و مشکلات این سرزمین؟ عده ای فکر می کنند رفتن از افغانستان برابر است با شادی، نشاط، آسودگی و آسایش، اما من خیلی موافق این مساله نیستم. بارها به دوستانم گفته ام که قشر تحصیل کرده این سرزمین تنها یک واسطه با نمایندگان مجلس... وزیران و حتی ریاست جمهور این کشور فاصله دارند و هر کدام دارای موقعیت اجتماعی مناسبی می باشند یا به عبارتی شهروندان درجه یک می باشند.



اما در سایر کشورها از ایران گرفته تا کشورهای اروپایی و آمریکایی آیا ما می توانیم این موقعیت اجتماعی را بدست آوریم؟ آیا می توانیم به راحتی با بزرگان کشور در ارتباط باشیم و یا می توانیم به راحتی در وزارت یا اداره ای مطرح ایفای وظیفه نماییم؟ بهر حال فکر اینکه تحصیل کنندگان و روشن فکران، این کشور را رها می کنند و برای بدست آوردن آینده ای نه چندان روشن و قابل لمس ریسک پذیری می نمایند مرا می رنجاند.


اگر قرار باشد که هر شخصی همین که دستش به دهانش رسید و از لحاظ مالی به غنامندی رسید این کشور را رها نماید پس آینده ای کشور را چه کسی خواهد ساخت؟ و در این میان گناه اطفالی که خانواده هایشان فقیر هستند و قدرت خروج از این کشور را ندارند چه خواهد بود؟ من خودم شخصا دوست دارم با تحصیل و تخصصی که دارم به موقعیتی دست یابم که به هر کشوری به راحتی رفت و آمد داشته باشم و برای افغانستان افتخار آفرین باشم، دلم می خواهد در همین جا آسایش و آسودکی و رفاه را تجربه کنم و در میان مردمم زندگی کنم.



زندگی در میان هم زبانان و مردمی که از رگ و ریشه ماست لذت بخش است و نمی توان آن را با محیطی عوض کرد که کسی تو را درک نمی کند. به قول یکی از دوستانم همه چیز به دید ما بستگی دارد زیبا زندگی کردن و شاد بودن به افکار و چگونگی اندیشه ما بر می گردد. اگر ارزش واقعی سرزمین خویش را می دانستیم شاید هیچ گاه حاضر نمی شدیم آن را ترک کنیم بلکه سعی می کردیم آن را آباد کنیم و با دستان خود آن را بسازیم.



About the author

MasoomaIbrahimi-pouya

my name is masooma I was born on 22 Nov 1983 I have several years experience in media (cinema, TV, radio) I am a writer (short film, drama radio, spot, TV program and ...) Art is my second job! I graduated Kabul economy faculty and now I study business management…

Subscribe 0
160