صدای قدم های بهارمی آید

Posted on at


 


شکوه گردش ابرهای رحمت خدای غرش الماسک ها،سوزش ملایم وجریان نسیم صبح گاهان ،ریزش وباریدن باران خزیدن بادنیمه سردوملایم بهاری درلابلای شاخه ها،تنه ها،جوانه ها،پیازچه ها،غده های گیاهان ،درختان پیام حیات بخش فصل نعمت وشادی رابه هر صبح میرساندتاخواب رفته گان زمستان ازخواب برخیزندوتابش اشعه جان بخش ومهربان خورشیدبه دره ها،قله ها،دشت ها،.رودخانه ها،به سنگ خاک ،وهمه زنده جان هاگرمای دلپذیروحیات بخش راباذرات زرین می تاباندودل های سردگرفته رابه طپش وتلاش وامیدارد.که زنده گی وزنده بودن راازسربرگیرندوبرای زنده گی شروع به تلاش وکوشش نمایند.ومحیط راآگنده اززنده بودن ،شادبودن وسبزوزمردین بودن درگنجینه های نهان شده


درزمین ومحیط به مشتاقان ،نیازمندان ومحتاجان شان عرضه کنند.


چشم هابه انتظارورودپرستوهای پیام آور،دیدن چشمان سیاه وجادوی آهوان وغزالان وحشی ،کبک ها ،دری وزرین،بلبلان وپرنده گان خوشرنگ وغزل خوان ،پروازکبوتران سپیدصلح وامنیت ،گله های مرغان دشتی وآوازونوای پرپرزدن پرنده های مهاجر،قازهای زیبا،اردک ها،فلاینگوها،قشقل ها،کبوترها، ماهی ،قوها،بروی آسمان صاف وپرستاره وصدای غلغله وشادی شان دررودخانه


ها،هامون ها،وبرفرازدشتهاودهات همه دلتنگ وچشم انتظارهستیم.


 الهی!   صدای توپ ها،گلوله ها،وبمب ها راخاموش کن به قدرت وعظمت ات ودست های سردویخ ای روزگارمارادردست هاوآغوش های گرم مهرومحبت واتحادواتفاق به حکمت وقدرت خودت فروببرتاگرمای همنوع بودن انسان بودن ،برادربودن ،ومسلمان بودن ،راباتمام وجوداحساس کنیم وده هابهارخون آلود ،پردودوخاکستروخاک ،دشمنی ،وویرانی  وبی حاصل رابه دشت آخرین زمستان زخم آلوده .پردرد1392درگذرزمان بسپاریم .وباکبوتران امنیت وصلح ورفاره وبلبلان بوستان هانغمه


هاوترانه هاوسرودهای شادی وخوشی بخوانیم وباآرزوهاوامیدهای آینده به رقص وپایکوبی بپردازیم .


خدایا!  دیگربیزارومتنفریم ازنام جنگ نفاق ودسیسه های شیاطین .الهی بیقراروناراحت وسرگردان حیرانیم ازسرنوشت سیاه وآتش گرفته سی ساله خویش.


 پروردگارا رحمت وحکمت وعنایت بفرماقلب هاودل هاوسینه های پرازدودوسیاهی های ماراعنایت عقل ودانش وفضیلت ات باآب رحمت وبخشش شستشو ده. وتنهای گرفتاردرگردوغبارفتنه های دشمنان وفتنه گران راباباران عزت وشرافت پاک گردان ولب های خشکیده مادران وپدران وجوانان مارابالبخندشادی ،صحتمندی ،وموفقیت همراه سازومحیط طبعیت بیکرانت رابالباس وپوشش سبزحیات


بخش آرزوهای پرشکوفه وامیدهای پرازمیوه ونعمات مزین ساز.


خدایا  ناسپاسی کردیم .اسیرجهل ،فقرونیازمند روزگارشده ایم باغ وبوستان وکاشانه ما لانه ومنزل اغیاروبی خبر ازقدرت وعنایت توشد.


الهی مارااززنجیر ودام های این فریفته گان زروسیم ودنیاپرستان درین بهارسی ویکمین سال برهان. وشادی وخرمی ،امنیت وصلح وبرادری وهمزیستی انسانی راچون درختان پرغنچه گل ودمن های سبزوخرم ومعطرساز.وجویبارهاورودخانه های پرازنعمات وآب زلال دوستی را به جریان درآوروآسمان سرزمین ام را ازابرهای ظلمت تیره  پاک ساز ودر تلالوی اشعه زرین خورشیدومهتاب سیمین وستاره های روشنگر ومحبت وایثار وآرامش درپناه خویش ودردامن محیط سبزوطبیعت خرم


وشادت حفاظت وپاسداری کن.


الهی خود شاهدی ! بسی بهار داشتیم که چون خزان گذشت


زنده گی ما با اشک های سوزان گذشت


باختیم هرچه داشتیم زتاریخ وروزگار


دریغا که ایام شب وروزبه حرمان گذشت


خداوندانیرنگ وستم چنان پیچیده درجان ما


هستی مابسوخت وناله ماازآسمان گذشت


به فریادمارس که بهارنوسال نونیکوشود


شادی وخرمی درساغروصبوشود


جام می عنایت توومحبت ترانوش کنیم


دردومصیبت هایی سی ساله رافراموش کنیم 



160