از نظر دین اسلام اگر نگاه کنیم دیده می شود که موضوع دفاع همزمان با خلقت آدم ع و بی بی حوا بوجود آمد زیرا انسان از همان روز خلقت اش دارای غریزهء خودپسندی وخود خواهی بوده است و موضوع دفاع از نفس را از سبب همین غریزه باعث می شود

قسمی که میدانیم انسانها در در قدرت بیان کلام از هم متفاوت اند  بعضی از انسانها در اقامهء براهین و دلایل نسبت به دیگری قوی عمل می کنند

و در عین حال در قضا باید میان هردو طرف ( مدعی و مدعی علیه)  قضیه مساوات برقرار باشد پس لازم است که برای مظلوم، ناتوان در امور مالی و بیانی که قدرت پرداخت هزینه ی وکیلش را ندارد برایش وکیل ویا مساعد حقوقی مساعدت گردد تا به خواست قانونی خویش نایل آید تا به این اساس در ارایه دلایل عدالت برقرار باشد و ظالم برائت حاصل ننماید

در قضایای مدنی مساعد حقوقی بحیث یک مشاور حقوقی است و ممثل قانونی مؤکلش شده نمی تواند شخصی که بی بضاعت است و هم چنان آگاهی از حقوق خود و کشورش ندارد ممکن بی گناه باشد ولی به دلیل فقر و نا آگاهی از حقوقش از از خود دفاع کرده نمیتواند

بنا" برای چنین شخص ازطرف دولت مساعد حقوقی تعین می گردد چنانچه مادهء پنجم بند دوم قانون وکلای مدافع در اینجا چنین مشعر است: مساعد حقوقی وکیل مدافعی است که در موضوعات جنایی از طرف وزارت عدلیه برای اشخاص بی بضاعت تعین می گردد

مساعدین حقوقی در سراسر افغانستان حضور دارند به ساده گی قادر به اجرای مساعدت می باشند

مساعد حقوقی می تواند در قضایای جزایی کلا"  برای همه مظنونین بی بضاعت وکالت نمایند اما در قضایای مدنی صرف برای اطفال و زنان بی سرپرست و بی بضاعت وکالت نمایند، زیرا بیشترین آسیب دده گان جامعه زنان و اطفال هستند

 به نظرمن در قضایای جزایی حق گرفتن وکیل مدافع اشد است نسبت به قضایای مدنی

زیرا در قضایای مدنی اکثرا" دعوی بالای زمین، دیون، نکاح و طلاق است اما در قضایای جزایی ضوروت مبرم تر و شدیدتر است زیرا در این گونه قضایا بیشتر بحث روی قتل و نقصان شدید بدنی و مالی است خون اشخاص دار اسلام دارای عصمت است نباید به هدر برود و جزاهای که برای محکومین آن در نظر گرفته می شود اکثرا" جزاهای جرم جنایت است که این جزا ها اندک نیست حبس های طویل، دوام و اعدام را  شامل می شود

بنا" این جزا ها را نباید کسی که مظلوم و بری الذمه  است متحمل گردد لازم است تا از حق و حقوق خویش دفاع داشته باشند و لی این دفاع بدون وکیل متصور نیست زیرا در حالتی که شخص مظنون ویا متهم به قتل باشد حالت نارمل خویش را از دست می دهد و دیگر نمی تواند عادی رفتار کند ولو سواد کافی داشته باشد از حقوق تعیین شدهء خویش و قوانین آگاهی داشته باشد

ولی در این حالت قادر به دفاع از خودش نمی باشد ممکن کلماتی را استعمال نماید که منجر به شک مستنطق گردد اگرچه بی گناه باشد ولی ممکن بنابر استعمال الفاظ در حالت غیر نارمل دیگر بی گناهی اش ثابت نگردد بنا" ضرورت به شخصی دارد که ممثل قانونی وی در هنگام اقامهء دعوی باشد از بی گناهی و حق اصلی وی دفاع نماید

نویسنده: فرشته رازبان