دختر افغان
یک دختر از زمان تولد در خانه وخانواده اش رحمت وبرکت را به وجود میاورد به لطف خدای پاک البته از کودکی تا نوجوانی دچار مشکلاتی میشود که خاطره بد در دوران جوانی برش باقی میماند خصوصا در کشوری که حق حقوق زنان ودختران تا حال که عصر تکنالوجی وپیشرفت است ادامه دارد کشوری چون افغانستان در این
کشور از زمان که یک دختر پا به جهنمی چون دنیا میگذارد فامیل اقارب وخصوصا پدر با گلون عقد کرده وبا دل پر از نفرت ولعن بد وتحقیر امیز میگوید که دختر است چرا دختر است چرا پسر تولد نشد وبعد وقتی نوجوان میشه میگه بازی با همسنسالایت نکو طرف بچه ها نگاه نکو حتی اگه از تو خورد تر هستند وزمانیکه وقت تحصیل ودانش اموزی میرسد پدر میگه درس نخوان مکتبی چی کاری چی اخی تو یک دختر استی سبا ازدواج میکنی میری درس به کی میخوانی همیشه در افغانستان حقوق دختران زنان پایمال شده افسوس به حال همچین کشوری یا ملتی که لاف از اسلام میزند
واسلامیکه به زنها احترام وحق وحقوق مساویانه با مردها داده زیر پا میکنند وانگار اصلا این کار خلاف اسلامه حتی در شرایط امروزی وقتی یک دختر جوان از خانه بخاطر تحصیل یا وظیفه بیرون میشه با دل لرزان وچشم که انگار اشک جاریست تا به هدفش میرسه چندین متلک یا سخنان رنجاور میشنود گپهای که فقط درد واشک به زندگی یک دختر میرساند نگاه هایکه دردش از ضربه تیر بد تر است شینیدن سخنانیکه از سیلی ظالم بدتراست اما او دختر چی باید کند جز ایکه با چشمهای اشک الود به دنبال هدفش روان باشد با مردم نادیده وعقب مانده چون افغانها چی باید کرد در
افغانستان همه چیز خلاف میل دختران است تا زمان که مجردی باید تحت سلطه وفرمانبردار فامیل واقاربت باشی
وزمانیکه ازدواج کردی تحت سلطه همسر چرا حالا این سلطه پدر مادر قبول اما اقارب چه مربوط که دخالت دارند درین کشور وقتی دختر با محض فهمیدن یا نفهمیدن مسولیت هایش باید ازدواج کند انگار این یک قانون شده حالا او شخص مورد نظر مایه به خواست دختر باشد یا نه پیر است یا جوان حالا که ازدواج کرد چی بدترم زندگیش میشه به نظرمن دخترا خیلی بی عقلی میکنن که ازدواج میکنن مه از ازدواج یک مفهوم گرفتم با دیدن این سرنوشت زنان افغان ازدواج یعنی زیر بار دوش یکی رفتن که برگشتش بدبختی ماندگاریش تحمل هر ظلم وستم اکثرا دختران جوان به دست همسرش کشته شده زخمی شده ازهمه ارزوها وارمانها خود رد شده حتی تحصیلی که کرده به او بی مفهموم وبی محتوا شده تا وقتی مردان متعصب ودلهایکه هیچ وقت اعتماد باور ندارند سرنوشت دختران همین یا بدتر هم است .یک دختر همیشه با قلب پاک ودل صافش محبت یک بچه که ابراز میکنه قبول میکنه اما او پسر از دلپاکی دختراست سواستفاده میکنه وترکش میکنه چرا مگه قبول عشقت گناه بود؟ ازین ملک خوشم نمیایه بمه مثل یک قفس حبس وبی هواست چند بار خواستم پرواز کنم برم به ملک دیگری اما وقتی
اسایش در خانه نباشه در بیرون هم نیست
بسه بسه بسه دیگه تا کی باید به خاطر دختر بودن خود از دنیا بگذریم زندگی فقط ازار واذیت ودر چنگ گرفتن خواهرو همسر نیست