در تکاپوی عدالت، نزد افلاطون

Posted on at


دوستم چندی پیش نوشتۀ داشت در مورد افلاطون و در آخر نوشته اش اندکی از خصوصیات کتاب جمهوریی افلاطون بیان داشته بود ویکی از مواردی را که مورد بحث قرار داده بود عدالت بود، که در واقع بخش اول این کتاب (کتاب جمهوری) را تشکیل میدهد و در زیر موارد چند اضافه شده بر نوشتۀ دوستم است که با هم می خوانیم:

افلاطون بیشتر در باب انسان های عادل در کتاب جمهوری خود یاد اور شده است و در آن کتاب به نقل از استاد خود – سقراط-  تعریف روشن تری را در مورد انسان های عادل بیان داشته است. او در ان کتاب بحث انسان عادل را به شکل محاوره  بین دو طرف – که طرفی این گفتگو را سوفستائیان و طرف دیگر را خود سقراط تشكيل مي دهد- بيان داشته است.

 

 

اما عدالت از دید سقراط و سوفستائیان چیست؟؟؟ 

چه کسی را می توان عادل گفت؟؟؟

چی نظام را می توان عدالت پرور دانست؟؟؟

 

به این پرسشها در بخش اول  کتاب جمهوری که بقلم افلاطون از زبان سقراط تقریر شده است پاسخ داده شده است. افلاطون در کتاب جمهوری خود دو دید متفاوت و متضاد را مورد کنجکاوی قرار داده و خواستار تفکیک و تجزیه هر دید از هم دیگر است و سعی بر آن دارد که تعریف روشن و جامع را برای خواننده ارائه کند تا خوانندۀ کتاب جمهوری در انتخاب تعریف واضح از عدالت دقت ورزد. و این دو دید متناقض را می توانیم به شکل ذیل بیان نمائیم.

 

سوفستائیان که با منطق بسته بحث در مورد عدالت را دنبال میکردند به این باور بودند که عدالت منفعت برای توانمندان است و یا به عبارت بازتر هر فعل که بر سود توانمندان و قدرت مندان در یک جامعه انجامید بنام عدالت است و همچنان تعریف مشخص را در مورد انسان عادل ارائه می نمودند. می گفتند انسانی عادل است که قوی، توانمند، نخبه و یا برای نخبگان و توانمندان سود بجوید و همچنان انسانی عادل است که تابع قوانین - که از جانب نبخگان صادر می شود – باشد و همچنان عدالت را فعل می دانستند که برای دوستان مفید و برای دشمنان مضر واقع گردد. و دولتی را عادل می دانستند که محافظ و حامی توانمندان و نخبگان جامعه باشد.

                                                                                                         ادامه دارد...



About the author

safisafa

an afghan student

Subscribe 0
160