از مرگ فراری نیست

Posted on at


 

مرگ چون سایه ما در پشت پشت ما در روان است و تا فرا رسیدن  اجل همراه وهمسفر زنده گی ماست اگر در هر نقطه جهان باشیم مرگ به سراغ ما خواهد آمد اگر دارا و ثروتمند یا فقیر و نادار باشیم باز هم مرگ می آید از مرگ نمی توان گریخت مرگ راهی بی بر گشت است مرگ انسان را به جای می برد که شاه و فقیر را نمی شناسد در صورت که مرگ بیاید و اجل به سر برسد یک بهانه ئی باعث مرگ می شوددر این جا به سر گذشت دختر افغان سر می زنیم که به خاطر ادامه زنده گی از مرگ با فامیلش از کابل به هرات آمدند 

دختر افغانی که در کابل همراهی فامیلش زنده گی می کرد به خاطر شرایط امنیتی خواستار ترک مسکن شد که این فامیل شامل یک دختر پسر و پدر و مادر بودند این خانواده بنابر دلایل ناامنی مجبور به ترک مسکن شده و خواستار آن شدند تا برای زنده گی امن به هرات سفر کنند چون در کابل بیشتر حادثات امنیتی اتفاق می افتاد و عملیات چون اختطاف و انتحاری افزایش یافته بود و به هرات که یک ولایت نسبتا آرامتر بشمار می رفت مسافر شده و زنده گی شان را می پیمودند دلیل اصلی مسافرت این خانواده امنیت پسر و دختر شان بود دختر این خانواده متعلم بود و همچنان به یک دفتر خارجی کار می کرد روزی این دختر به محل وظیفه اش بود که انتحاری آمد و خود را منفحر نمود سبب کشته شدن چندین نفر شد که این دختر از جمله کشته شده گان این انتحاری بود این خانواده برای زنده گی امن و عاری از جنگ و انتحاری و کشته شدن به هرات آمده بودند اما غافل از این که در هر کجای دنیا که باشند گر لحظات زنده گی به آخر رسیده باشد و انسان مدت عمرش را تمام کرده باشد مرگ خواهد آمده و یک بهانه ئی سبب مرگ می شود پس مرگ در هر جا است نمی توان از آن گریخت .

 



About the author

160