فلسفه ی رواقیون و قا نون طبیعت

Posted on at


رواقیون گروه از دانشمدان بودند که  مذهب یا مکتب را زیراین  نام   بر پا نمودند  بنیان گذار اصلی اینمکتب شخص بنام زینون است  او یک فینیقی الاصل بوده و بنا به اکثریت آرا در سالهای  336 قبل از میلاد به سر می برده   است نام برده بعد سالها کنج وکاو و جستجو در باره ی فلسفه ی یونانی  این مکتب (رواقیون) را را تاسیس نمکود  مدر سه ی مذکور با در نظر داشت س اصل بنا یافته است :

موجودیت قانون جهانی برای تمام انسانها  که عدل و مسا وات را در میان آنها پیاده میکند

امکانیت  به دست آوردن  اساس و مبادی قانونی  در نتیجه ی پجوهش و برسی قوانین دیگر ملت ها .

موجودیت قانون ملزم برای همه ی ملت های دنیا که  در مراحل بعدی بنام قانون بین المللی شهرت یا فت.

اما آنچه ک  درین زمینه  در خور اهمیت است  همان قانون جهانی است که در همه جا و در هم زمان و مکان قابل تطبیق می باشد .

اتباع مکتب رواقیون بدین باور اند که انسان باید  زنده گی خود را بر وفق طبیعت سر و  سا مان  دهد  و همه ی هستی  تنها  از یک ماده تشکیل گردیده است  و این ماده عقل می باشد  پس انسان به اعتبار بودنش بخش ازین هستی  یک موجود عاقل بیش نیست از دید پیروان این مکتب همین ماده یا پدیده ی عقل  بالای تمام هستی تسلط عام وتام  دارد  و انسان زمانکه از عقل سلیم پیروی کند می تواند زنده گی خود را بهاساس قوانین حاکم بر طبیعت مهیا نماید .

وعقل درفلسفه ی رواقیون یا روا قیها  اساس قاون و اساس عدالت محسوب میگردد  آنها میگویند که عقل خدا وندی در تمام بنی بشر بصرف نظر از رنگ نژاد و جای زنده گی نهفته است  و اساس درست و سالم که عقل بطرف آن انسان را فرا میخواند  دارای یک اصل واحد می باشد .

پس چنین بر می آید که رواقیون قانون طبیعی و عقل را دو پدیده ی  جدا نا پذیر از هم میدانند و ار تباط میان این دو را یک نیاز مندی حتمی و ضرور ی جهت ساز مان دهی زنده گی بشر قلمداد مینمایند .آنها میگویند نباید نظام های سیاسی از هم جدا وجود داشته  باشد  چون در عصر که رواقیون زند گی  داشتند شهر ها بگونه ی مستقل ازهم وجود  داشته و هر کدام  ازین شهر دارای نظام قاونی و سیاسی ویژه ی بود که از سستم حکومت  داری حاکم در شهر های دیگر متفاوت بود . آنها بدین باور اند که باید در تمام  دنیا تنها یک دولت وجود  داشته باشد و همه ی مردم درین دولت در زیر سایه ی قا نون  طبیعی در رفا هیت و آسوده گی و آرا مش زیست نمایند  وتمام اتباع آن از عدالت و مسا وات بهره مند گردند

 



160