دوران کودکی

Posted on at


روزی از روزها گذشت که من بسیارخورد بودم و این دوران کودکی بهترین چیزدرزندیکم بود کودک ازتمام غم دنیا بی خبراست



دوران کودکی بسیار شیرین است واین شرینی  دردوران کودکی لذت  خاص دارد یک شخص ازدوران کودکی خودخاطرات شیرین وتلخ دارد وقتی یک شخص یادی ازدوران کودکی خودمیکند بسیار هی



خاص دارد حالا وقتی من یک کودکی می بینم که درگوچه بازی می کند یادی از کودکی خودم می آیدکه من هم مثل آن بازی می کردم می خواهم یک ازخاطرات کودکیم باشما دوستان درمیان بگذارم زمانی که 6 سال ام بود یک بازی با کسی کردم که از من بزرک تر بود زمانی که از من یک خواهش کرد آن را به شوخی گرفتم او از من یک گلاس آب خواست به او آبی را دادم که چای با پودر لباس شویی مخلوط بود .که همان آب من او را به شفاخانه کشاند در حالی که این شوخی من برای او سنگین تمام شد ولی برای خودم یک خاطره ی به یاد ماندنی بود و شاه کاری دیگری را که من انجام دادم این بود که یک از دوستان خود را در جوی آب انداختم وهمچنان یک سیلی جانان نیز از او خوردم  و همچنان یک از بهترین خاطراتم یکی از سفر های من به خانه یکی از اقوام ما می باشد زمانی که ما آنجا رفتیم من مریض شدم مادرم گفتند این تابلیت را بخور و بخواب تا خوب شوی و آن هم باران شدیدی می بارید واز سفق خانه آن ها آب چیکه میکرد و اتفاقا آب روی بالین من میچکید وقتی مادرم را خواستم او فکر کرد که من عرق کردم و گفت مشکلی نیست خوب میشی. این تمام تجارب و لذت های زنده گی من بود امید که مورد پسند تان بوده باشد


 


 


   


 



About the author

160