سخن

Posted on at



چون غایب است شمع من از انجمن چه حظ


سرو جهانم از نبود در چمن چه حظ


دور از گل عذار تو ای نو بهار من


از سیر لاله زار و گل و نسترن چه حظ


کامیکه تلخ گشته ز زهر فراق توست


گر شهر و شکرت بود اندر دهن چه حظ


باغ بهشت بیرخ احباب و دوزخ است


بی روح دوستان ز گل و یاشمن جه حظ


مخفیبا ابلهان چه ضرور است گفتگو


چون یار هم سخن نبود از سخن چه حظ




About the author

160