اساتید در جامعه و ملت نقش بسیار برازنده دارند که از جمله قشر فعال جامعه محسوب می گردند.
که استاد در جامعه و کشور می تواند هم در عرصه تباهی و بدبختی آن و هم در عرصه ترقی و پیشرفت آن کاری را انجام دهد. اگر کدام شخص با علم و دانش کم به صفت یک استاد و به صفت کسی که اولاد وطن را رهنمایی می کند، به صفت کسی که آینده مسئولیت تربیه آموزش و پرورش جوانان را به عهده دارد وارد صحنه تدریس می شود و اگر توانایی انجام این مسئولیت بزرگ را نداشته باشد و این دین بزرگ رابه کمال نیکی و بصورت درستش انجام ندهد یقیناً که با این کارش جامعه را به سوی تباهی و ویرانی می کشاند. و باید گفت که جوانان و به خصوص اطفال خرد سال که زیر سن 18 سال قرار دارند از رفتار دیگران بخصوص اطرافیان شان و استادان شان متاًثر می شوند و به روی رفتار و کردار آنها بصورت کل تاًثیر می گذارد.
اگر استاد درمرحله اول که طفل تعلیم واردصحنه آموزش می شود بصورت دقیق و با نحو حسن اش رفتار کند طفل به درس وآموزش علاقمند می شود. و اینجاست که تا مرحله نهایی همان شخص به خوبی تحصیلات خود را به پایان می رساند . همیش علاقمند آموزش و یاد گرفتن است.
اما اگر خدای ناخواسته معلمی که با خشونت و طریقه های خلاف تدریس با شاگرد رفتار کند نتیجه اش جز تنفر و پای گریزی از درس چیز دیگر نخواهد بود.
یکی از جمله موضوعاتی که میتواند اساتید را به جایگاه واقعی آن برساند علم و دانش کافی و آشنایی با علم روانشناسی است. زمانی که اساتید با علم روانشناسی آشنایی داشته باشد می توانند تفاوت های فردی دانش آموزان را بفهمند و دانش آموزان را بصورت دقیق بشناسد و از توانایی های ذهنی و فردی آنها آگاه شوند و سطح آگاهی آنها را نظر به یکدیگر مقایسه نماید و مطابق به سطح اگاهی آموز گاران پلان درسی خود را پیش ببرند که همه آموز گاران همیشه علافمند آموزش و یاد گیری باشند.
. و نتیجه خوبی از تدریس اساتید بجا مانده و از عهده این مسئولیت به خوبی بر آیند و این مسئولیت بزرگ را به بهترین شکل آن به منزلش برسانند و خود را به نحو حسن اش به جامعه ایفاء نمایند.