مخفی بانوی شاعر

Posted on at


برای مخفی سالهای زیست در کابل دنباله همان تنهایی و انزوای تبعید در قندهار است. اما مخفی درین زمان با محجوبه هروی, شاعر دیگر کشور, آشنا میشود و استناد اشاره های مختصر تذکر نگاران این دو شاعر که یکی پابند قواعد اختناق سیاسی و دیگری در گیر زنجیر اسارت های خانوادگی بوده باهم مکاتباتی داشته اند که درین مختسر از ذکر آن میگذریم.



با مرگ امیر حبیب الله و حضور شاه امان الله در عرصه سیاست افغانستان در شمار تحولات آن دور یکی هم پایان اختناق سیاسی و عفو خانواده های تبعیدی, مخفی تنها و آواره نیز راهی زادگاه پدری اش در بدخشان شده و پس از چهل و پنج سال آواره گی و تحمل رنج به ملک پدری خود بر میگردد. بدخشان زیبا, جاییکه سالها در فراق دوری اش اشک ریخت و خواستار برگشت به آن بود, اما دست روزگار هرگز اجازه نداد که تا این دم به آن برسد. اما بعد از ختم تمام آن فجایع سیاسی او توانست که به زادگاهش گام بگذارد و بار دیگر هوای پاک آنرا تنفس کند.



این برگشت در سال 1300 خورشیدی انجام میپذیرد. مخفی در قرثه قرقوزی در پنح مایلی شمال غربی شهر فیض آباد ساکن میشود و بدینگونه پس از نیم قرن به تصویر شکل یافته در رویاهای کودکانه و آرزوهای جوانی اش دست می یابد. و همانست که میسراید:


عمری است که بودم به دل ارمان بدخشان


صد شکر رسیدن به گلستان بدخشان


از نسترن و سوری و صد برگ و شقایق


فرش است به هر کوه و بیابان بدخشان



و ناگاه کلیت تنهایی اش را در میابد و مرگ عزیزانی را که در غربت از دست داده است.


در مصر جهان بود خریدار وی افزون


افسوی که رفتند عزیزان بدخشان.


شرح احوال مخفی پس از تبعید نیز چون سالهای اوارگی او اندک و همسان است. مخفی زمانی به ملک پدری اش پا میگذارد که تنهایی و خلوت گزینی جزء خصلت او شده و با آنکه زیستن در وطن اصلی و خویشان و شهروندان توجه اهل نظر و ذوق را بدو معطوف میسازد ولی مخفی تبعیدی همچنان غربت گزین خلوت خویش است. شاه مراد بدخشی منشی مخفی طی نامه یی عنوان حبیب نوابی پیرامون احوال مخفی چنین مینویسد


" مخفی بدخشی تمام هوا و هوس دنیا را ترک کرده است . او اینجا به جز قرآن پاک و کتاب و قلم کاغذ نویسی همراهی ندارد و برای خود اختیار نکرده است. هر انچه محصولات املاک و اراضی موروثی عاید میشود همه را در راه خدا به عابرین و مسافرین و مساکین ایثار مینماید. شاید متجاوز از سی سال است که مخفی این رویه را در حیات خود اختیار کرده است و یا این اساس تا حال رفتار میکند. تاریخ این نامه بر میگردد به ماه حمل یا فروردین سال 1326 خورشیدی.




About the author

160