مکتب و دوستانم

Posted on at


بعد از سه ماه رفتم رخصتی های خسته کن رفتم مکتب 



و انقدر احساس خوبی داشت که واقعا وقتی صنفی های سال گذشته خود را دیدیم از خوش حال زبانم بند امده بود


واقعا عالی بود 



و در صنف استاد های جدید تجربه های جدید شاگرد های جدید واقعا مکتب برای من بسیار عزیز است 


انقد که هیچ وقت نمیخوام تمام بشه 



و انقدر نوشتن و خواندن درس ها و چیز های جدید برایم دل چسپ است که برای همیشه دوست دارم زمان در همین قسمت استاده شود


چون من در کشوری زندگی میکنم که دخترا جز مکتب رفتن دیگر تفری نه دارند 


و از خانه بیرون شده نمیتاند



و از تمام این ها بودن با دوست های خوبم در مکتب برایم بسیار خوش ایند است


و عالی ترین خاطره های خود را از مکتب دارم که هیچ وقت در زندگی این روز ها را فراموش نمیکنم 


و دخترا که تمام شان مثل خودم هستن و هم فکر خودم هستن واقعا بودن با انها عالیست


و یک دیقیقه اش را به تمام دنیا نمیدم 



و با این که میدانم یک روز از تمام شان جدا میشم و هر کس به طرف رشته دل خواه خود میرود ا


ولی باز هم مهم ترین روز های زندگی من روز هایست که در مکتب در پیش بهترین دوست هایم درس میخوانم


و از خداوند(ج) خواهنم تا تمام دخترا افغان را با افتخار از مکتب فارغ کند از جمله دوست های گلم



هاهاهاهاها


و با ارزش ترین چیز برای من تن درستی انهاست


امیدوارم که زندگی با من و انها بد تا نه کند


با تشکر هستی 


طوفان



About the author

hastitofan

هستی 14سال دارداو متعلم است و در افغانستان زندگی میکند

Subscribe 0
160