درسهای از قرن بیستم

Posted on at


بخش دوم


سومین درس :


غرب در نصف درم قرن بیستم اعلان کرد که سیاست های آن براساس برآورده سازی آزادیها ,حقوق بشر ودموکراسی استوار است ولیکن از این مبدا مسلمانان را مستثنی ساخته ,گفت : (باید آزادیها وحقوق بشر باشد ولی تنها برای ما ,نه برای مسلمانان ).


بنابرآن موقف های خصمانه را برضد برخی ازکشور ها که باشندگان آن ملتهای مسلمانان اند ,اتخاذ کرد . باوجودیکه بنای اسلام بر مسالمت ورحمت استوار است ,غربیها به آن از دیدگاه دیگری نگریسته وآنرا برابر بادهشت پنداشتند


 


 


 


 .


این امر تا اندازه ای پیشرفت کرد که به مسلمان منحیث خطر نگاه نموده وهر گردهم آیی اسلامی را ضد قانون


 میپندارند .خلاصه اینکه مسلمان از هیچ حقوقی که قوانین بین المللی به آن اعتراف دارد برخوردارنیست .


غربیها معیار های دوگانه ای را در برخی از کشورهای اسلامی عملی مینمایند . آنرا در محاصره ء اقتصادی وسیاسی قرار داده ومردم مسلمان در زیر بار ظلم وشمشیر دهشت وخوف بسر میبرند .


باتاسف باید گفت که سازمان ملل نیز ,چون وسیله ای برای این معیارهای دوگانه به کار برده شده است . که این موقف بجای سعادت وخوشبحتی به عدم استقرار ,کشمکش ودشمنی درمیان ملتها انجامیده است .این سیاست بجای منفعت وفایده باعث جلب زیان وضرر شده است


 


 


.


درسی که استخراج میشود اینست که : ((حقوق بشر مخصوص ملتهای غربی نبوده ,بلکه به همه انسانها تعلق میگیرد ))


یعنی ((سعادت ملتها بامعیارهای دوگانه نه ,بلکه باعدالت پسندی بدست خواهد آمد ))


چهارمین درس :


برخی از کشورهای غربی درجریان قرن بیستم به نیروی مادی خود مغرور شده ,وبه کشورهای دیگر به دیده حقارت مینگرستند .


درحقیقت ,پیشرفت های که در دودههء اخیر قرن بیستم بطور نمونه درکشورهای شرق دور (جنوب شرق آسیا) بوقوع پیوست ,دلیل روشن مادی برامکان تغیرپذیری میزان قوای مادی است .


مطالعات انجام شده ,میرساند که ثقل فعالیت های اقتصادی جهان در قرن بیست ویکم ,از اروپا وآمریکا به کشورهای شرق دور وآسیا منتقل میشود


 


 


.


ازاین تحولات میتوانیم نتیجه گیری نمائیم که : (تحقق سعادت وخوشبختی بنی بشر ,وبرپائی روابط سالم میان کشورها باید بر مبنای مساوات برپاشود ,نه بر ادعای برتری وبزرگی بردیگران .)


 



About the author

nazakat25

نزاکت آزرم متولد شهرهرات 1372
محصل شرعیات
وظیفه معلم

Subscribe 0
160