فقیربه دنیا آمده ام ٬ فقیر زندگی میکنم و فقیر خواهم مرد

Posted on at


 

دخترک ژولیده حال و بی پناه،طبق عادت میرود که دستان خود را در

"جوی آب" وسط مسافر خانه بشوید.

دیگ "شوربای" مرغ بار است و ابتدا "دل و جگر" آن را سرخ میکنند.

در گذشته ها او اولین کسی بوده که از آنها خورده است. دخترک غافل از اینکه دوران خوش با پدر بودنش گذشته و او اکنون آواره و بی پدر شده است، بعد از اینکه دستان خود را میشوید، آرام در گوشه ای مینشیند هر چه منتظر میشود کسی برای او شوربا نمی آورد.

بعد از مدتی، دخترک خودش لب باز کرده میگوید: غذا میخواهم! خانواده حیران که در جواب او چه بگویند، خود را به نفهمی میزنند، نان خشکی را به او میدهند. او بی توجه به همه چیز، باز تکرار میکند: غذا می خواهم. گوشت های در جلوی چشمانش تقسیم می شود و او همچنان تکرار می کند: غذا میخواهم.!

اما کسی به او توجه نمیکند. مدتی بدین منوال سپری میشود گوشت ها تمام میشود به او چیزی نمیرسد اما او نمی فهمد چرا به او ندادند؟!

زمستان سرد و خشک همراه با گرسنگی تن ضعیف و نحیف     دخترک را می آزارد. وقتی اسید معده اش ترشح میشود، گویی آهن مذاب در درونش ریخته اند.بدنش از گرسنگی می لرزد. به سراغ "پسخانه" تاریک می رود. کنارو گوشه آن را می پالد تا شاید چندی برای خوردن پیدا کند. در میان کاه گل های ریخته شده کنار دیوال، با پنجه های خود کچالوهای خشک شده ای به اندازه فندق پیدا میکند و با دستان لرزان خود آن ها را شسته و درون ظرفی میریزد تا جوش بخورد. برادر بزرگترش متوجه شده او را به خاطر این کارش سرزنش میکند. دخترک را مخاطب قرار داده میگوید: میگذاشتی برای یک روز ضروری تر!

انیس رضایی

برای خواندن مطالب قبلی فلم انکس من میتوانید پیوند زیر را دبنال نماید:

http://www.filmannex.com/MahjubaHerawiSchool

زمستان سرد و خشک



About the author

MahjubaHerawiSchool

Mahjube Herawi School is located in the third district of Herat Province on Mokhaberat Street. It was named after a famous woman poet Mahjube Herawi (Mahjube Herawi’s real name was Bibi Safora and she was one of the famous Farsi pouter of Badqhis –Afghanistan. Mahjube has about 5,000 poems about…

Subscribe 0
160