بین مادر رو تراز رو به خانه
به یاد حدف های عارفانه
به یاد آن پدر که همچو همدم
به مادربوددوای در ومرحم
ویاشاید به یاد درد هایش
که بابایم نبودومونده جایش
هنوز آن حرف ها در حال گشتن
وهر روزتازه کردن غصه هایش
برادر شادی مان چشم خودره؟
چرا بابای مان پس دیگه مرده؟
هنوزم قاتلش در حال گشتن
ویا شاید که او در حال کشتن
برادر مادر مان آب گشته
زدردو غصه ها بیتاب گشته
دگر دراین دوچشم اشک بارم
ببین تو ،نا امیدی جای گشته
هنوزم درد افغان درد ماهست
ویااصلآبرای غصه هادرسینه جاهست
هنوزم قهرمانی در جهان هست
که برداردکمی ازرنج دیده رنج هایش
هنوزم حرف من آواز ندارد؟
چرا بس یک جوابی هم ندارد
هنوزم روز های بی عدالت
کنم آن را به مرگ بابا بس ملامت
هنوزم بس هنوز ها هست به گفتن
هنوزم کار هایی هست به کردن