سخن هایت بود بادر برابر
که پشته انتخابی جمله یکسر
صدت تحسین که ایام جوانی
ندادی از کف خود رایگانی
ز مکتوب و ز لطف بیریایت
تشکر کردم و زان پس دعایت
الا ای مخفی با فکر و با هوش
زند از طبع تو بحر سخن جوش
چه افسوس از که پیرو ناتوانی
چه غم گر رفت ایام جوانی
چه انسان هر چه میگردد همی پیر
شود گفتار او تو ام بتاثیر
بود امداد لاریبی عصایت
دل روشن چراغ و رهنمایت
خبرداری دل محزون شاعر
ضمیری عاشق و مفتون شاعر