ولی او که در زیر چرخ کبود
بمیدان یکی مرد تنها نبود
زخود مکتبی داشت و فرهنگ و رایی
دلیران همرزم و جنگ آزمایی
چو خشم آورد روز سختی پلنگ
کشد از دل سنگ آتش به چنگ
رفیقان همسنگرش یک کلام
گرفتند از دشمنش انتقام
پس از فتح بر کرسی افتخار
نهادند تصویر او یادگار
اگر فردی افتاد ملت بپاست
سری رفت و سرهای دیگر بجاست
امید است از وی و وراثت کنند
ز راه نیگویش حراست کنند
کنند هر قدر تکیه بر خدای بزرگ
صف خدایی ندارد زوال