بانوی سرزمین من

Posted on at


من در جامعه ای زندگی میکنم ... که حق دختران سرزمینم تلف میشود


و به جای لبخند نشاندن بر لبانش... از لبهایش لبخند شرین دخترانه اش را میگیرند



فقط به جرم دختر بودن ... تا کجای این دنیای فانی باید تقاص پس داد


من در جامعه ای زندگی میکنم ... که روزها و ساعتها عمر دخترانه ام را به هدر دادند



فقط به بهانه اینکه من رسم زندگی کردن را بلد نبودم... و فقط مردان باغیرت سرزمینم زندگی کردن واقعی را یاد داشتن


با گذشت سالها و رسیدن به قرن بیست و یکم هنوز هم بعد از این همه مدت و این همه تغییر و تبدیل نسل ها


یاد نگرفتیم چگونه باید زندگی کنیم


من به خاطر دختر بودنم...نفهمیدم چگونه زندگی کنم..و تمام عمرم را به پای سوال های پوچ ذهنم گذراندم


که چرا من دختر شدم...و باید این همه دردهای بی شماری را تحمل کنم


وقتی کودک بودم ...دردهای من هم به اندازه کودکی هایم کوچک بود


ولی تو مرد سرزمین من...تو به جای استفاده از لغت باوقار..بانو و...دوشیزه به من


مدام مرا با نام های زشت و رکیک صدا زدی... به من گفتی:- زن...مادر اولادهایم


آبا من به غیر از این نام ها... نام دیگری در زندگی مردانه ات نداشتم



حالا تو برایم بگو..وقتی مرا وسیله قرار دادی که برایت به اجبار اولاد بیاورم


و دردهایم را به تنهایی کشیدم.. و دم نزدم...و تحمل کردم


برایت خانه ات را آب و جارو زدم.... و به بچه هایت رسیدم و آنها را بزرگ کردم


تو خودت را جای من بگذار..وقتی بیخیال از دردهایم..راحت میشینی و به خودت اجازه میدهی


که به من بگویی:- زن است دیگر ناقص العقل..ضعیفه... میخواهم بدانم در کدام کتاب قانون


نه چرا راه دوری برویم...کتاب خدا را برایت باز میکنم...اصل صحیح آیه را برایت زمزمه میکنم


خدا میگوید:-علم برهر مرد و زن مسلمان واجب است حتی اگر درچین باشد


خب حالا با عقل کامل خودت برایم به قضاوت بشین..نه تو کوچک تر از آنی که با عقلی که خدا در اختیارت گذاشته ...به قضاوت اصل دختر بودنم بنیشینی و برایم حکم صادر کنی که به دل و راه تو زندگی کنم


اینک وقت آن رسیده که آستین هایم را بالا بزنم و خودم به تنهایی مردانه زندگی کنم



دیگر به هیچ نیازی نخواهم داشت... من تو را برای همراهی میخواستم..ولی تو مرا برای نیازهایت میخواستی


این بار میخواهم بر پایه های اصلی این دنیا..زندگی را بسازم


باور کن مرد سرزمین من تو هم مانند من فقط و فقط یک بنده خاکی بودی...فقط جنس ما از یکدیگر فرق داشت....وگرنه برای من با وجود این همه محدودیت هیچ راهی مسدود نخواهد ماند


و تو ای بانوی سرزمین من..بدان تا خدایی در این جهان پادشاهی میکند...همه کارهایت به خوبی صورت میگیرد... و به امید خدا توکل کن...بدان که ارزش واقعی تو را فقط و فقط احدی به جز ذات پاک خدا می داند... پس تنها به یاد یکتا خداوندگار جهان دلت را آرام کن



About the author

bahareh-hoseini

بهاره حسيني محصل سال اول سمستر ىوم رشته ساينس

Subscribe 0
160