شایدتعدادزیادیازمردمعقیدهبراینداشتهباشندکههرگزبهجایینخواهندرسیدو هرگز چیزی نخواهند شد.آنان نمیدانند که با این عقاید و تفکرات در حال ضایع کردن استعداد درونی خود هستند.زیرا توجه به منابع درونی نه بلکه به منابع طبیعی میکنند و فکر میکنند تنها کسانی که مالیات و ثروت خوبی داشته باشند میتوانند به جایی برسند اما این طور نیست آنانی که اینگونه فکر میکنند٬ گویا اصلا خواسته ی در درون دل ندارند. باید این را بدانیم که پیشرفت به ثروت سرو کاری ندارد بلکه به خواستن بسته گی دارد، خیلی از افراد ثروت مندی هم هسنتد که به هیچ جایی نرسیده اند.
توجه میکنیم به سخنی از بزرگوار و سالار مان حضرت محمد (ص) که میگوید:(ز گهواره تا گور دانش بجوی.) شاید عده ی از شما فکر کنید که این گفته پیامبر چه رابطه ی با خواستن یعنی توانستن دارد، اما اگر خوب دقت کنیم دریافت خواهیم کرد که به یکدیگر ربط دارند.چنانچه اگر شخصی آرزوی کسب تعلیم را دارد مگر از سوی فامیل و خویشاوندان مورد تحقیر و بی حمایتی قرار میگیرد، در این چنین مواقع به خواسته خودش فکر کند زیرا وقتی او بخواهد که کسب تعلیم کند مطمئنن خواهد توانست.
بطور مثال میتوان گفت: اگر کسی میخواهد بیاموزد مگر بدلیل کم فکری و کم ذهنی احساس میکند که نمیتواند ادامه دهد، این احساس غلط است بلکه باید دیگران او را بفهمانند و بگویند خواستن توانستن است، تو نیز میتوانی همانند دیگران بیاموزی و یادگیری.
مثال خواستن یعنی توانستن تنها در تعلیم نیست بلکه در موارد دیگر نیز صدق میکند، مانند بنا کردن مسجد اگر شخصی میخواهد که مسجدی را بنا کند اول به خواسته اش فکر کند، اگر خواست مطمئنن میتواند بنا کند، مثال های زیادی وجود دارد همین کفایت میکند تا بدانیم هفت بار زمین خوردن هشت بار بلند شدن را با خود دارد، یعنی هرقدر که زمین میخوری باز نیز بلند شو و بکارت ادامه بده.
بدین ترتیب برای اینکه بخواهی کاری را انجام دهی نخست باید آنرا در دل قبول داشته باشی؛ گفته جالب تری که با این دو گفته (خواستن یعنی توانستن، و ز گهواره تا گور دانش بجوی) مطابقت دارد این است که تو حرکت کن تا خدا برکت دهد. بنأ همه چیز به خواست خودتان تعلق دارد یعنی وقتی میخواهید کاری را که از دیدگاه شما درست است انجام دهید، پس انجامش دهید و به هیچ کس توجه نکنید، گام بردارید و بدانید خداوند با شما خواهد بود. همان گونه که با یوسف (ع) بود، آن روزی که زلیخا وی را به گناه دعوت کرد یوسف با آنکه میدانست درها همه قفل است و راهی برای فرار نیست از وجود و کمک خداوند ناامید نگشت و بر او تکیه کرد سپس به حرکت درآمد و شروع به فرار کرد..در عین حال خداوند نیز او را همراهی نمود.
معلوم میشود هر کار خیری را که خواسته باشیم انجام دهیم میتوانیم، بدان شرطی که به خداوند باور داشته باشیم.
من خودم در آینده نزدیک آرزوی بزرگی دارم، آرزوی من این است تا در آینده داکتری بشوم که تمامی هموطنانم به وجود من افتخار کنند، و این بزرگترین و اولین و آخرین آرزوی من است. خیلی ها با شنیدن این آرزو واکنش های مختلفی نشان دادند و برخی نیز گفتند: امکان پذیر نیست. اما من هرگز ازاین آرزو دست نخواهم کشید و میدانم که خواهم توانست، این را باید دانست که نظرات مثبت و منفی هیچکسی روی خواسته های شما اثری نخواهد گذاشت. پس به راستی که خواستن، توانستن است هرگاه آرزوی در دل دارید و کسی سبب ناامیدی شما میشود، حتی اگر به کلی هم ناامید تان کرد بازهم از آرزوی خود گذر نکنید زیرا میتوانید به آن آرزو دست یابی کنید، بدان شرطی که خواسته شما واحد و قوئ باشد.
آن عده از افرادی که ناامیدی را به شما جلوه میدهند مطمئنن دوستان شما نه بلکه کسانی اند که موفقیت را در شما دیده نمیتوانند. بنأ به آنچه گوش دهید که قلب تان میگوید و به چیزی فکر کنید که همه فکر کردند و موفق شدند، فکر کنید به خداوند و اینکه هرگز تنهایتان نخواهد گذاشت.همچنان وقت را گرانبها بشمارید زیرا وقت است که جایگاهتان را تعین میکند.
بنآ خواستن چیزی جز توانستن نیست پس بخوا تا بتوانی
برای خواندن مطالب قبلی فلم انکس ام میتوانید پیوند زیر را دنبا نماید:
