عشق نازم....

Posted on at


 


ای خدا در گیر احساسی عجیبم،دلم در گرو خنده های شیرین است خنده های که چند ثانیه یی از ته دل است دلم در گرو ملاقات زیر چشمی،چشم انتظاری ها و بی قراری هاست...دیگر غرور برایم معنایی ندارد جاده ها برایم بی پایان اند راهرو های خشک را دوست ندارم،من در خیابان های خیس قدم میگذارم از این بعد همیشه دلم میخواهد تمام راه را قدم بزنم ای خدا نمیدانم حالم خوب است یا بد ولی یک حس عجیبیست شاید که حس عشق....


خدایا مردم دنیایت خیلی سخت دل شده اند یا که به نظر من همه بد شده اند دیگر چشم انتظاری از مردم یا از همه را ندارم چشمم فقط به سوی یک نفر است دردم و همه احساسم متعلق به یک نفر هست یکی که در دنیای کوچکم پا گذاشت یکی که دست مرا در خیالات گرفت و تا اوج آسمان ها برد یکی که دلم برای دیدنش لک میزند یکی که انتظار را برایم درس داد یکی که مرا رویایی کرد خدایا این حس چه زیباست با اینکه دوری و انتظارش تلخه ولی.....خدایا همه میگویند انتظار تلخ است ولی ثمره ی شیرین دارد.....پس ازت ای خدا ازت میخواهم ثمره ی این همه انتظار مرا شیرین کن



چه حس عجیبیست......شاید این حرف تکراری شده اما......از این ها میگذریم یکم از عشق بگیم یکم از حس عاشقی بگیم این روز ها چه آسمان ابری شده،واقعآ ابری شده..؟؟؟ یا این منم که همینطور حس میکنم بله هوای دلم ابری شده بخاطر این همه چشم انتظاری ها.


وقتی با اونم چشم هایم دنیا را زیباتر میبیند طبیعت چه زیبا میشود سرسبز و بلبلان درخت چه پر احساس میسرایند دنیا طعم شیرین برایم میدهد تلخ ترین غذای مادرم منی که هیچوقت تلخ نمیخورم به کامم شیرین میشود اینبار میگویم چه رویای زیبایی تخیلاتم چه نقشی را به خود گرفته اینبار در گفته هایم حس میشود که هوا دو نفره ی پاییزیست.....پاییز گفتیم بیاییم یادی از برگ های زرد پاییزی کنیم،بعضی اوقات که دلم میگیرد حال این برگ ها را میتوانم درک کنم عاشق شده ام و از حالت عادی و مستانگی ام دور رفته ام گوشه گیر شده ام دلم شکسته مثل کسانی که شکست عشقی خورده اند حال و روز من مثل برگ سبزیست که روزی زرد میشود



آه خدایا چه حس قشنگیست اگر به عمق حرف هایم بروم...ها ها ها بروم نه من که همینجا توقف کرده ام در خیالاتم حس خیالاتم خیلی زیباست من در تخیلاتم عشقی برایم ساخته ام....پسری با اسپ سفید نه که چهره ی شاهزاده را داشته باشد من فقط کسی را تصور میکنم که برایم زیبایی های دنیا را به تصویر میکشد زمانیکه به جایی که ایستاده ام یا نشسته ام لحظه ای سکوت کنم و چشمانم را ببندم خود را در یک نقطه ای کوچک از دنیا حس میکنم و تمام جهان را در دور خودم میبینم،میبینم که چه دنیا کوچک هست در مقابل احساس من و من چه بزرگم از نگاه عشق



 


نویسنده:اسما ابراهیمی



About the author

Asma_Ebrahimi

I am goolkepr of Esteqlal team I am a student of 11 classI am 16 years old

Subscribe 0
160