دنیا ما دنیای برده گی و زیر دستی شده است نه کسی مهر و محبتش معلوم میشود و نه هم کمک و دوستی اش...زنده گی دشوار شده است مکالمه ها سخت شده ... طرز گفتار مردم طوری است که شنیدنش مشکل است نفوس ما روز به روز زیاد شده میرود اما فقر و تنگدستی هم دو برابرش بیشتر میشود بخاطر فقر صدها نفر ازبین رفته و میرود فقر همه را دگرگون میکند
فقر زنده گی دارد بنام بیچاره گی زنده گی کردن در فقر بسیار سخت است آنکه دیده ... نمیتواند درکش کند و در موردش قضاوت کند اما... آنکه چشیده مزه فقر و بیچاره گی را از دل همه یی مردم فقرا میاید و درکشان میکند که از چی بد بختی ها و بیچاره گی ها میگذرد و تا چی اندازه تحمل این همه مصیبت های زنده گی فانی را دارد . زنده گی دشوار است به اشخاص فقیر اما به ثروتمند کدام فرقی نمیکند اکثر از مردم ثروتمند خودرا بیخبر از دنیا میگیرند گر خواسته باشن میتواند 1 فیصد از مال خودرا به مساکین و فقرا تقسیم کنند اما حس انسانیت به وجود کسی نمانده است
مال دنیا همراه انسان دفن نمیشود هر آنچه کسب کنند در این دنیا به آن دنیا بی اثر است ... تنها چیزیکه ثواب دنیا و آخرت را نصیب انسان میکند کمک به مساکین و اخلاق نیکوست باکمک کردن به مساکین هر آنچه نصیبش گردد نیک گردد
به امید کمک های بیشتر مردم به مساکین
فردینا عالمیار