بهار آنگونه می آيد که انگار
خبردارند همه ز عطر و بويش
همه جا را چراغانی نمودند
تمام مردم بسته به کويش
بهار آنگونه تابيد در بيابان
که گل و بته شد فرش زمين ها
شکوفه ها درخت ها را سفيد کرد
تمامی زمين ها گشته شيدا
بهار آمدو بردستم درختيست
نشانم اين درخت را بر زمين ام
زمين غوغا کند باخود برقصد
که آری اين بهاراست،فصل رقص است
زمين و آسمان و ابر و باران
همه حيران غوغای من و تو
بيا برآسمان و ابر ببينيم
که بارانش زمين را کرده زيبا