انسان و طبیعت

Posted on at


طول عمر ما فرزندان آدم در مقایسه با موجودات حیه غیر حیه متحول و انکشاف یافته در گذر زمان در مقابل کردش فصل ها طبیعت به اندازه یک لحظه به چشم زدن بیش نیست، با تاسف ما در این چند لحظه زندگی خویش بر خود و همنوعان و دیگر موجودات چقدر جفا کار، ناسپاس و ناشکر هستیم. فقط و فقط تاریخ، زمان و خالق هستی این جفا کاری ما را میداند و بس، با اینکه ذات اقدس کبریایی از روح پاک و مطعر خویش در جسم خاکی ما نعمت بی کران را عنایت کرده، اما ما چگونه سپاس و شکران کرده و میکنیم. اکثریت ما چشم، عقل و توانایی شناخت و دیدن خالق یکتا را نداریم و عاجز از شناخت حقیقی او هستیم.



در این چند عمر کوتاه خویش نه باور ما به اعتقاد و نه اعتقاد ما به ایمان و نه ایمان ما به شناخت خود ما و خالق هستی ما تبدیل نشده سرکردان در وادی هستی مادی و آروزهای دست نیافتنی مصیبت زده بر گذر عمر خویش نزاره کر هستیم با حکمت با دست پر خلق شدیم، اما برهنه و دست خالی خسته و درمانده از مادیت و معنویت به منشا اصلی خویش برمیکردیم. هر صبح با چشم امید دنیا دیدن و هر غروب در لاک بیهودکی فرورفته و شب را در آغوش تاریکی های بی فروغ خوابیده و خواب های رسیدن به نیاز های معنوی و روحی را دیدن.


با طلوع خورشید جهان تاب تا غروب اسرار آمیز طبیعت برای پر کردن شکم پناه گاه و آرامش تبیدن و دویدن حرف، سخنی ذکر خیر و شر، طعمت و افترا، دروغ و نیرنک را بر دهان بستن در محیط آگنده و آلوده بودن و به آرزوی محبت، دوستی و انسان بودن به کدایی پرداختن بفرت و انزجار را در کاسه صبر و تحمل با قاشوق ناتوانی نوشیدن.



زندگی کردن در قالب های از پیش ساخته و برداخته شدن مالکان و صاحبان جدید و قدیم ما مجبوریت است تحمیل شده، زنده بودن و زندگی کردن ما ارزش حقیقی ندارد، فقط و فقط ارزش ابزاری رنگ و روغن شده یی طبقات حاکم و زورمداران است.




160