خدا

Posted on at


خدایا! بسیاروقت میشود.که دردلم نسبت به تو یک احساس جاءگرفته است.این احساس مانند عواطف مادران پاک,چون آغوش پدران پرمهر,یاهم مثال دستان خواهران گرم,وزبان برادران شیرین میباشد.



خدایا!من ازکودکی درخانوادۀ بزرگ شدم.که همیشه سرخودرا پیش مجسمه ها خم میکردند.مجسمه های


که گاهی توسط دستان شان ساخته میشد.وگاهی توسط خودشان نابود میشد.ویاهم سرخودرا پیش بعضی


ازحیواناتی که همیشه ازدست شان آزارمیدیدند, پایین آورده به عقل,شحوروشخصیحت خود توحین می کردند.آنان میخواستند,که همیشه وهمه جأ من هم مثال ایشان رفتار کنم.وخویش راپیش مجسمه های


که ازگِل زیرپای ماوتوسط دست های خود ما ساخته شده بود سرخم کرده وایشان را سجده کنم.اما من با


عقل وفکری که به من عطأ کرده بودی.همیشه با خود میگفتم.چرا من با این همه توان وقدرتی که دارم



پیش حیواناتی بی عقل وفهم,ویک تحته گِل ناچیز سرخم کنم.من دیدم که درجهان هستی,هرکشور,هرقوم,


ویاهم هرملیت برای خود یک(خدای)انتخاب کرده اند.که بعضی از آنهان حیوانات,بعضی میوه ها,بعضی گیاۀ ها,ویا حتا انسان های که با آنان برابرند.را به حیث خدا می پذیرند.من به مطالعه پرداختم وگفتم,هر کشورویاهم


هرقومی که خدایش برایم محقول به نظرآمد امان را می پذیرم.وازخاک منصرف میشوم. من معلومات زیادی را


راجع به خدایان شان جمع آوری کردم.ودیدم که همه ازخودناچیزتروضعیف تری را برای عبادت کردن انتخاب


کرده بودند.تا اینکه راجب به تومطالعه کردم.دیدم که هیچ چیزوهیچ کس باتو مقابل شده نمی تواند.وحتا بیدون خواسته تو یک برگ هم از جای خود تکان خورده نمی تواند.بازهم به مطالعه خودادامه دادم.تااینکه فهمیدم که


نیمرود بزرگ را توسط یک حشره بی دست وبی پا خودچگونه فنا ساختی.و دانستم که تمام جهان را درهفت


روز آفریدی وباز دیدم که چگونه آدم وهوا را از یک خاک ناچیزبوجود آوردی.وبعد روح خود رادرآنها دمیدی.وبرای شان زمین بزرگ وآسمان بی ستون ساختی برای زنده گی وبه ابرها فرمان دادی تا ببارند.وبه زمین امر فرمودی تا ازخود میوه ها,درختان,حبوبات, وغذا های مختلفی با طعم های جداگانه بوی های متفاوت


ورنگ گوناگونی بیرون بیاورد.تا بنده گانت به مشکلی روبرو نشوند.وهمیشه بنده گانت را در مقابل دشمنان


,حیوانات درنده,کفار,وهمه آنانی که می خواهند به ایشان ضرر برسانند.یاری کرده وایشان را در پناۀ خود نگهداشتی,وهمیشه ازآنان پشتی بانی کردی.تااینکه یک بندهت راهم ازگرسنگی وفقرنکشته وبرایشان غذا فراهم کردی.چون به عقیده بنده گانت که میگویند.خدای که دهن داده غذا هم میدهد. وازهمین سبب است که آنان برای شکرگذاری ازتوپنج وقت نمازمی خوانند.



پس لطفا"خدایا!مراازجمله بنده گانت قبول کن وگناهان قبل ازامروزمراببخشومرا هم مانند بنده گان دیگرت یاری کن.وبرمن لطف وبرکت خود عطا فرما.پس با گفتن کلمه طیبه میخواهم به آیین توآمده ومانند بنده گان دیگرت از


توشکر گذاری کنم.چنانچه پیامبرگرامی درسوره قل الله احد میفرماید(ترجمه:بگوخدا یکتاست,الله بی نیازاست,نه زاده کسی راونه ازکسی زاده شده است,وهیچ همتای ندارد)



About the author

atayeesomaya

سمیه عطای هستم.یکی ازشاگردان لیسه محجوبه هروی .من در سال1377 درشهر هرات ودریک خانواده مسلمان بدنیا آمدم.

Subscribe 0
160