با خدا داده گان ستیزه مکن

Posted on at



شکر خدا ملک خدا داد داریم، ز دست خزنده و خورنده اش فریاد داریم


 خاکش بی بنیاد و خلقش به فریاد شده، بوستان سبزش ز ریشه پر فساد شده


غنچه اش لانه حشرات شده این ملک خدا داده است برای چوروچپاول آماده است


مردمش به حرام و حلال آزاد است، پرنده و چرنده و خزنده اش ز پیدایش بی قانون وخود سر بوده اند


در گردش سالها بهارش در ستیز با تابستان خزانش در حال معامله با زمستان،


خود سرو زور سرو بی پروا شلغمی را پوست نکنند به حرف دنیا،


نه پایبند شریعت، و نه راه طریقت، نه پروای اسرار دارند و نه هم حقیقت



ملک خدا داد است از قید و بند آزاد است، نوک شمشیر است حقوق بشرش، خر دجال است همراه و همسفرش


کوه ها سیاه و بخیل شده رود هایش قاتل و بی زنجیرشده، دشت ها آلوده با خار مغیلان، دره هایش مامن قاتلان


آب و هوایش نعره زنان زوزه کشان، خاک مصیبت میپاشد برسر و جان


شکر خدا ملک خدا داد داریم خزانه های سرشار زبیداد داریم


خمیر ما بی مایه شده خوراک سگ همسایه شده، کودک ما بی مادر و بی دایه شده، آرزو ها و امید ها بی مایه شده


پوست و پلاستیک در دسترخوان ما کهنه ای لیلامی است بر سروجان ما


دوا و دارو حکیم بی مدرک مرگ ومیر ما به قیمت یک زردک،


چه میتوان کرد برای این خارستان، زاهد و قاتلش شده اند هم داستان


آتش فشانی در حال فوران است دود و خاکسترش آتش افروز جهان است



شکر خدا ملک خدا داد داریم، تریاک و پودر به نرخ آزاد داریم


کولمبیا کی است؟، مگزیک چه است؟، کوه های کریستال و بازار آزاد داریم


ای خدا پر کشیده اند فرشته ها و اولیا از گفتار ما خسته و درمانده اند از کردار ما،


بال دربال به پرواز اند از ناله و زاری ما بی نیاز اند، عاقبت بخیری نداریم، ولا



بازنده ای هر دو جهانیم بخدا



160