پیشرفت یک نوجوان افغان-بخش دوم

Posted on at


ادامه بخش نخست:


من خواهران کوچکتری نیز دارم که همواره برایشان میگویم که قدر تمام زحمت کشی های پدر و مادر را بدانید هستند کسانی که در آرزوی فراگیری علم و دانش هستند ولی بخاطر فقر اقتصادی نمیتوانند فراگیر علم باشند.


خداوند تمام انسان ها را یکسان آفریده و این به خود آدمی برمیگردد که چگونه از اندیشه ای که خداوند برایش اعطا فرموده است استفاده کند و در اخیر مقاله ام داستانی رابیان میکنم امیدوارم داستان مفیدی برایتان باشد.


تابستان شده بود اطفال و نوجوانان برای رفتن به مکتب شوق داشتند مریم شان بخاطر زلزله ای که در ده شان رخ داده بود به شهر آمدند و به دختران  همسن خودش خیره می شد وقتی لباس هایشان را می دید تنها ارزویش این بود که همچنین لباس هایی بر تن میداشت٬ اما وقتی ناراحتی پدر و مادر و گشنه گی خواهرک کوچکش را دید از این ارزو دست کشید. انها به خانه ای رفتند خانه کوچک اما پر از عشق و محبت، خانه ای چوبی اما زیبا.او و خواهر کوچکش لیلا هر روز از خواب بیدار می شدند و در گوشه پنجره می نشستند و به دخترانی نگاه میکردند که به مکتب شان می رفتند.



لیلا گفت: خواهر میشود ما هم یک روز به مکتب برویم؟


مریم گفت: خواهرک عزیزم هر وقت پدرم کارو پول پیدا کرد آنوقت به مکتب میرویم.


لیلا ارزو داشت یک عروسک داشته باشد شبی مهتابی و اسمانی پر ستاره بود لیلا نشسته بود و گریه می کرد٬ مریم صدای او را شنید به پیش او امد و گفت: لیلا جان چرا گریه می کنی؟


لیلا گفت: مریم من می خواهم عروسک داشته باشم.


مریم به فکر فرو رفت در فکرش گفت چطور می توانم این ارزوی کوچکت را بر اورده کنم.



مریم لباسی داشت که ان لباس را برای مهمانی گذاشته بود انرا برداشت و از ان لباسی برای عروسک درست کرد. سر و بدنش از پنبه. صبح شد اما مریم هنوز نخوابیده بود عروسک را در پهلویش گذاشت و خوابید لیلا از این بسیار خوشحال شد. پدرش کاری پیدا کرد و با ان مریم را به مکتب گذاشت اما لیلا نه به این دلیل که انقدر پول نداشت مریم با لباسی کهنه به مکتب میرفت. اما هیچوقت شکایتی نداشت و وقتی از مکتب می امد همه درس ها را به لیلا می اموختاند. بالاخره روزی لیلا هم به مکتب رفت.مریم معلمی شد در ده کودکی اش  معلمی پر از علم و هنر.



برای خواندن مطالب قبلی فلم انکس لیسه مېرمن حیاتی میتوانید پیوند زیر را دنبال نماید:


http://www.filmannex.com/MirmanHayatiHighSchool/blog_post 



About the author

MirmanHayatiHighSchool

Mirman Hayati High School is one of the historical schools of Herat, Afghanistan. It was established in 1340 (1961). This school is located in the center of Herat city, on Shahid Mirwais 28 Street. It has 1,810 students in two shifts and 50 teachers. This school was first reconstructed by…

Subscribe 0
160