حس آغاز

Posted on at


این مقاله متفاوت از مقالات دیگرم!!!


نمیدانم شاید برای مخاطب خاصی مینویسم ولی حس اغازی بوده برایم برای شروعی دوباره و پرکشیدن به سوی خوشی ها و موفقیت ها,این واژه را فقط برایش برمیگزینم حس آغاز



زنده گی مساوی است با حاصل جمع خوشی ها,ناراحتی ها,پیروزی ها و شکست هاگاهی با مشکلاتی که رو به رو  میشویم دیگر مجالی برای زنده گی دوباره نداریم و دیگر هیچ امیدی به فردایی روشن  نداریم این شکست ها خود دلیلی واضح برای فردایی روشن است فردایی که انسان با دستان خودش میسازد فردایی که همین شکست هایمان و زمین خوردنهایمان مارا به سوی قله های بلند ترقی سوق میدهد.ولی همیشه شکست نیست


.


باید به امید پیروزی و موفقیت تلاش نمود ,زمانی که به اخرین پله میرسیم با خودمان میگوییم این موفقیت حاصل زحمات و تلاشهایمان است.زنده گی را باید با غم ها و شادی ها معنا کرد  همیشه نمیشود زنده گی یکنواخت باشد .گاهی اتفاقانی در زنده گیمان میافتد که خود نمیدانیم حکمتش چیست ولی این اتفاقات برایمان سازنده است.


کناره گیری از تمام این حاشیه روی ها ,شور انگیزترین و بهترین لحظات زنده گی ام را مدیون کسی هستم که بذر امید و ارزو و فردایی روشن را در دلم کاشت.ولی نمیدانم ایا همیشه در کنارم خواهد ماند یا نه.



حس اغازی بوده برایم,حس شروعی دوباره و گامی بس شگوفا به سوی خوشی ها در جاده های زنده گی .و تو ای زیباترینم برایم بمان تا باری دیگر دلم مملو از شور و اشتیاق باشد برای وجود پر از عاطفه ات در زنده گی خشک و سردم.


چه لطیف است حس آغازی دوباره و من این حس را سپاسگذار تو میباشم بهترینم,چه زیباست حس رسیدن دوباره به روز زیبای اغاز تنفس و این را تو خود میدانی که دلیل تنفسی دوباره بر من بودی,و چه شیرین است امروز روزی که من مخاطب خاصم تو را برگزیدم.



با بودن تو من گویا دوباره متولد شدم و روز میلادم را  این روز برمیگزینم  پس ای زیباترین واژه ی هستی بگذار هر روز با حضورت سبزت در زنده گی ام متولد شوم .زیرا تو زیباترین و جاودانه ترین  مخاطبم هستی که دل نوشته هایم را از عمق دل میخوانی و من همواره با قلم خویش برای تو مینگارم.


تقدیم به ........J:H


 



About the author

160