ستم تنهایی

Posted on at


 


دوستان به که دهم شرح غم تنهایی


عاقبت کرد خرابم الم تنهایی


یارهم درد بود زهر غمم را تریاک


همه غم سهل بود آه غم تنهایی


کردی ای چرخ زیاران موافق دورم


گشتم از جبر و آخر علم تنهایی


لشکر فکر و غم از هر طرف آورده هجوم



سر نهم بر سر زیانو چودم تنهایی


شب یلداست شبم روز قیامت روزم


دیدم این لیل و نهار از کرم تنهایی


فلک از جور چو هم صحبت غولانم کرد


یا الهی گویم از ستم تنهایی


آنچه قسمت ز ازل رفت نگردد کم و بیش


 


مخفیا صبر گزین در حرم تنهایی




About the author

160