من ازیتا دختری خوش طبیعت و گاهی هم جدی، در رویارویی با زندگی و فامیل و اطرافیانم و در کلبه ای که محبت ها در ان موج می زند زندگی می نمایم، و همیشه از این که در این کلبه ئ فقیرانه مان زندگی می کنم خرسندم. چون در خانه ای که من زندگی می کنم در تبادله ئ افکار و نظرات و گفته ها برای یکدیگر ارزش و احترام قائل می شود.
پدر و مادرم بیشتر از همه به من توجه می کنند؛ در نظر و فکر خودم انسان متفاوتی هستم؛ چون برای تمام اطرافیانم ارزش می دهم، پند ها و گفته های دیگران برایم مهم اند و همیشه از داشته های ایشان در زندگی خود استفاده می کنم. بیستر از همه به ارزوها و رویاهایی که در ذهنم اند امید دارم و سعی می نمایم تا در اینده به انها دست یابم و دوست دارم در ان هنگام بهترین داکتر و یا بهترین وکیل مدافع شوم و بتوانم به خود و پدر و مادر و اطرافیانم همدردی و کمک نمایم.
من کسی هستم که نزد خودم بسیار محترم هستم و بیشتر از همه دلتنگ خنده ها و خوشی های خودم هستم. زیبایی های طبیعت در دیده گانم از ارزش والایی برخوردار است و بیشتر از همه آب و هوای صاف و سبزه زارها را می پسندم. اکثر زندگی ام درگیر درس خواندن و نوشتن و دروس مکتب هستم. ارزوی دیگری که در ذهن و روحم پرورش می یابد اینست که در اینده مقاله نویس و شاعر برجسته ئ افغان باشم، دوست ندارم که در کتاب زندگی پاراگراف از یاد رفته ای باشم، می خواهم سطری به یاد ماندنی و نامی حک شده در صفحات این کتاب باشم و بگویند که این شعر از ازیتا رحمانی است.
بیشتر در رویا هم غرق هستم از همان خاطر است که برای اینده برنامه ریزی می نمایم. تمام روز هایم تحت پلانم می گذرد، این به من حس خرسندی می دهد که به نزد همه و در مکتبی که درس می خوانم به نزد همه محترم و عزیز هستم و دوستان زیادی دارم و به اینده ئ درخشانم امید وارم.
برای خواندن مطالب قبلی فلم انکس لیسه ملکه جلالی میتوانید پیوند زیر را دنبال نماید:
http://www.filmannex.com/MalakeJalaliSchool/blog_post
