جواب یک استاد که باعث مسلمان شدن شاگردش شد

Posted on at



روزی شاگردی نزد استادش که مسلمان بود آمد وخواست به سوال های او جواب بدهد.شاگرد گفت: خداوند(ج) دیده نمی شود پس چطور چیزی را دیده نمی توانیم به ان ایمان بیاوریم وباور کنیم که وجود دارد. و سوال دوم اینکه من به قضا وقدر باور نه دارم بخاطر که هر چیزی را که ما بخواهیم انجام دهیم انجام می دهیم و هر چیزی که پلان گرفته باشیم انرا انجام می دهیم . وسوال سوم اینکه شما می گویند که در روز قیامت خداوند شیطان را در اتش می اندازد شیطان که خود از اتش ساخته شده چطور اتش به اتش ضرر رسانده می تواند؟


استاد یک سیلی محکم به صورت شاگردش زد و گفت:ایا درد را احساس کردی ؟


شاگرد:بلی چرا نه؟


معلم: ایا درد را دیدی؟


شاگرد:نه درد که دیده نه می شود بلکه احساس می شود.


معلم:پس این جواب سوال اول ات است خداوند بزرگتر از ان است که دیده شود تمام کاینات بیانگر وجود خداوند (ج) است.


معلم: ایا این را پلان کرده بودی که من ترا با سیلی می زنم ویا در این مورد می فهمیدی؟


شاگرد: نه.


معلم : پس این یعنی قضا و قدر.


معلم: وقتی ترا با دستم که از گوشت ساخته شده ترا به رویت که همچنان از گوشت ساخته شده زدم ایا به تو آسیب رسید؟


شاگرد:بلی.


معلم:پس دیدی گوشت به گوشت ضرر رساند پس همین طور خداوند(ج) در روز آخرت به شیطان جزا می دهد.


سر انجام شاگرد قناعت حاصل کرد و به دین اسلام ایمان آورد.                                                                                           



About the author

160