غرش شیران اسمانی زمانی که اسمان از هم دریده میشود وشیران اسمانی به سمت زمین میایند تا غم
های زمین را از بین ببرند
قطرات زندگی بخش که زندگی در قید این قطرات است وهر قطرش جانی میبخشد قسمی که این قطرات در خود روح را نهفته است روحی که همیشه در حرکت است روحی نا ارام که به دنبال جسم خود میگردد
زمانیکه فرشته اسمانی بری تحقق بخشیدن ارزوهای کوچک ما میاید ارزو های که در عالم رویا ممکن است اما او این رویا ها را به حقیقت میرساند و امید های تازه ای برای نا امیدان میبخشد ما را امید روح بخش میدهد
رسیدن به پل زندگی در قسمت خزان ریختن برگ های خزانی رنگ زیبای زرد خزان زرد به همرا دارد خزانی به یاد ماندنی وپل های بهار وخزان را به هم وصل میکند وبهار یعنی زمینی پر از شگوفهای سبز وبوی عطر روح بخش
وخط های زرین سرنوشت که بسیرای را در خود زنده نگه میدارد قهرمان به یاد ماندنی که اگر در خط انها را در خود نمیداشت امروز نشانی از انها نبوده وسر مشق ما نمی بودن پس این یعنی جاودانیگی در خط های زندگی
درختان در زیر دانه های مروارید تزیین زمستان با دانه های گهر بعد از یک نا امیدی سه ماه امیدها زنده میشوند وزمستان مهمان خانه های ماه میشود
یک هدف دو راه برای رسیدن برای هر هدف ورسیدن به ان هزاران راه وجود دارد اما زمانی مشکل است که تنها دو راه باشد وما باید انتخاب درست را بکنیم وگرنه باز مقلوب زنده گی میشویم پس باید ما به هدف خود باور داشته باشیم تا بتوانیم به ان برسیم
وگل ها که در گلادان میمانند .خاطاتیکه گلان انها را زنده نگه میدارد و ای کاش های که هر گز از بین نمیرود وقلب های که مثل شیشه میشکندو میپاشد